دیشب خواب گادفادرو دیدم دوباره
نوری بهشتی دیدم بر چهره داره
وقتی به نزدیک گادفادر رسیدم
دیدم ملائک به دورش بیشماره
نگاش کردم دلم لرزید
صداش کردم به روم خندید
بغل واکرد منو بوسید
بغل وا کرد منو بوسید
گادفادر منو بوسید فادر منو بویید
با دیدن اشکم خون در رگش جوشید

سرقت هنری کردم