من عاشق اسمون شبم...
.
.
.
( :
.
.
.
( :
-
حس ِ خوب ...
.
.
.
.
بی نظیره
دوسش دارم
تنکس
مهربان باش و لبخند بزن...
تو نمی دانی به آدم ها چه می گذرد،
شاید لبخندت برایشان مانند گنجی ارزشمند باشد و آنها بسیار به این لبخند محتاج باشند!!!
.
.
.
.
( :
.
.
.
شبتون آرام
اره
اول چیزی که یادش افتادم همین شازده کوچولوبود...
و به خاطرهمین "واقعیت" آدم های خوب بیشترین رنج رو میکشند...که "دیگران" ِ کمتری هستند که "خوب"باشند..
یک دست بودنش نظرموجلب کرد اول( :
دومی: منویاد شازده کوچولوانداخت...( :
سومی:چشم ها
سپاس که قبول کردید.
.
.
.
پروفتون زیباست( :
گلم چقد خوب گفتی
چشم حتما به حرفاتون عمل می کنم
جلسه اول طرح رفتم،استاد نیومد، جلسه بعدی رفتم، جلسه بعدی استاد نیومد جلسه بعد عید کار داشتیم نتونستم برم.ینی کلا تو 4 جلسه یه بار نرفتم.استاد نزدیک بود یقمو بگیره از کلاس بندازه بیرون که چرا نرفتم سر کلاس.حالا یکی که از اولین جلسه نیومده چون پارتی داره استاد با ملایمت از کنار اسمش رد میشه
عزیزمی.
آی ام جون حق با شماست 2 متر زیادیه.باید 1.5 بگیرمش ولی راستش به ورودی فک نکردم.ینی خب میری تو فیلتر، بعد دو تا در داریم یکی به سالن آسانسورا باز میشه یکیشم مستقیم به عرض پله دیگه:razz:.....
از خدا پنهون نیس از شما چه پنهون این دانشگاه منو افسرده و استرسی کرده.نمیدونم چطوری بگم ولی یه جورایی نه تنها به عنوان دانشگاه منو بالا نمیبره و بهم انرژی مثبت نمیده بلکه پر از انرژی منفی میشم وقتی میرسم خونه:cry:.مثلا دو جلسه پیش برا طرح استاد گفت تو 1000 متر حداقل 80 واحد پارکینگ طراحی کنین.اومدم خونه کلی وقت صرف کردم، خدایا چرا در نمی آد؟!چن ساعت مونده به کلاس متوجه شدم تو این متراژ فقط 45 تا میشه ماشین جا داد:cry:....ینی من سه روز داشتم تو چرخ و فلک شهربازی می چرخیدم!!!ناراحت اینم که یا الکی کار می کنم یا نتیجه کار من دیده نمیشه، سرکوب میشه و اینکه مورد هجوم تشرای همکلاسیام قرار میگیرم.
عزیزی به خدا.بسته به نوع طراحی پله و آسانسور فرق میکنه ولی یه دومتری باید عرض داشته باشه.آی ام جون به خدا همین که باهام هم فکری کردین کافیه، دیگه لازم نیس بیشتر از این به زحمت بندازین خودتون رو....من کم کم طراحی دستم میاد.همیشه اینجوری بودم(ینی از وقتی اومد کارشناسی آزاد!!!)
آهان ببخشید.یه راه پله می خوایم که 1.2 باشه عرضش(کمترینش دیگه)، سه تا هم آسانسور 2 متری.لامصب ازمون فیلتر اسانسور و راه پله هم خواسته.من یکی طراحی کردم شد 7.8* 7.8 .الان دارم کتاب ریشه ها و مفاهیم غرب آخراشو می خونم تا بلکه یه حل پلان خوب پیدا کنم
دو تا برجه دیگه. سر جمع 1000 متر مربع.ولی مثلا یکی 270 متر مربع هم باشه بد نیس، ینی واحدای یه خوابه میشه دیگه.مهم طراحیه دیگه....من گیج میزنم نمی تونم طراحیش کنم
سلام.
نظرسنجی مسابقه عکاسی | حشرات
منتظر حضور شما هستیم.
آره من اینجوریم..............چشم چشم...ممنون.........................من میتونم
چشم.حق با شماست.عزیز دلمی . من باید معذرت خواهی کنم نه شما.فداتون شم همین که وقت گذاشتین باهام درد و دل کردین یه دنیا برام ارزش داره.هر وقت سرتون خلوت بود، یه نگاهی بهش بندازین(اگه کار نداشتین)تایمش اصلا مهم نیس.فداتون شم
بدبختی به خدا.میدونین 10 تا برج بنا به خواسته استاد ماکتشونو درس کردم .از اونجایی که استاد فک می کردن از کارای آماده استفاده کردم یه دونه برج و ورداشت که همون بیضی بود (تکب بود) و یه دونه هم برج ورداش که دایره بود و من دو قلو طراحی کرده بودم.گذاشت کنار هم گفت اینو کار کن!!!!الانم از همه بچه های کلاس عقبم متاسفانه....استادم فک میکنه بازیگوشی می کنم
برج مسکونی....آره همونه عزیزم.نمیشه وسط کار کنم چون فرمم اینطوریه که رفته رفته طبقات از یه طرف(فقط از یه طرف) کوچیکتر میشن
سلام گلم.نمیدونستم کجا جوابتون رو بدم برا همین اومدم اینجا....شرمنده.....آی ام جون حالا مناسب بودنش به کنار، کلا تا مرکز پلان دایره، باکس پله و آسانسور میرسه.....به خدا یا بچه های کلاسمون الکی کشیدن پله ها رو یا من گیج میزنم.در هر حال هر دوتا برج باید سر هم 1000 متر مربع باشه.موندم به خدا
[IMG] -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
