پیشل خستم خسته
-
پیشل من که به مکتب نرفت و مشق ننوشت
به غمزه مساله اموز صد کنکوری شد
پیشل من پیشل من میزنه تو گوش پدر من
تو ای پیشل کجایی
که رخ نمی نمایی
قررررررررررررررررربونت عزیزم
سلام .. خیلی باحال گفتی .. دمت گرم عزیزم
سارایی شوخی کردما
برو که اومدمممممممممممممممممم
باوشه فرقی نمیکنه برم وایبر ؟؟
آجیی کار نداری ؟ بیام تو پیجت اختلات کنیم باهم ؟ کار داری نه هاااا
بحرفیم یکم ؟؟؟
اجی هستییی
سلام ممنون من خوبم تو خودت خوبی دختر؟
درسا در چه حالن
میخونی یا نه
مواظب خودت باش آجی عزیز
خوشحال شدم دیدمت
به امید دیدارت
ایشالا ایشالا
خدا سلامتیو دل خوشه بهت بده آجیه عزیز و مهربون خودم
آره بهش میگم نگاهی بندازه بهش
آره حق با توئه
آدم اگه سرکار باشه و ادامه بده که خیلی بهتره
ولی خوب الان شرایط فرق کرده و کار فعلا ناموجوده
حالا که علاقه داری نذار بینش وقفه بیوفته
بقیشم بسپر به خدا
آجی من با اجازت برم
شب باید تا 4.30 صبح بیدار بمونم امنیت شهرو برقرار کنم
والا به خدا من همین الان از تو شنیدم
واسه خواهرم بیشتر پرسیدم
اونم حسابداریه
6 ترمه مدرک گرفت با معدل 19.70
لعنت بهشوناینم مث بقیه کاراشون برا تیر طایفه خودشونه
حالا خودتم دوست داری ادامه بدی درستو حتما؟
آره دیگه بر خلاف فیلمای هندیه دیگه
خوب اگه راست میگفتن باید تو دفترچه مینوشتن نامردا
نه بری تو سایت
خدا ایشالا عمرو با عزت بده به خودت و خونواده ی محترمت
آزادم نوشتی؟کجا زدی؟
شوهر مريم چند ماه بود که در بيمارستان بسترى بود. بيشتر وقت‌ها در کما بود و گاهى چشمانش را باز
مى‌کرد و کمى هوشيار مى‌شد. امّا در تمام اين مدّت، مريم هر روز در کنار بسترش بود.
يک روز که او دوباره هوشياريش را به دست آورد از مريم خواست که نزديک‌تر بيايد.
مريم صندليش را به تخت چسباند و گوشش را نزديک دهان شوهرش برد تا صداى او را بشنود. …
شوهر مريم که صدايش بسيار ضعيف بود در حالى که اشک در چشمانش حلقه زده بود به آهستگى گفت:
«تو در تمام لحظات بد زندگى در کنارم بوده‌اى. وقتى که از کارم اخراج شدم تو کنار من نشسته بودى.
وقتى که کسب و کارم را از دست دادم تو در کنارم بودى. وقتى خانه‌مان را از دست داديم،
باز هم تو پيشم بودى. الان هم که سلامتيم به خطر افتاده باز تو هميشه در کنارم هستى.
و مى‌دونى چى مي‌خوام بگم؟» مريم در حالى که لبخندى بر لب داشت گفت: «چى مى‌خواى بگى عزيزم؟»
شوهر مريم گفت: «فکر مى‌کنم وجود تو براى من بدشانسى مياره!»
پ چرا من نشنیدم برا سراسری؟
اگه دانشگاه آزادی باشی چی؟بازم قبوله؟
اون که بله دانشگاه آزاد فقط باید شهر خودت باشی
جایی که زندگی میکنی که دیگه مشکل رفت و آمدو نداشته باشی
نه بهت قول میدم آزاد راحته راحت قبول میشی
تهران یا کرج؟
زنده باشی ایشالا
مگه سراسریم شرط معدل داره؟
اون موقعها که غول بود گذشت
الان دیگه هیچی نیست
نمیره دانشگاه آزاد اسلامی -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
