memarmemar
پسندها
2,290

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اون خ هام تو رو دوست دارن باور کن:D
    چرخ خیاطی چیه ما که از این چیزا نداشتیم که بدونیم:confused:
    راستش جوری که میگی خطناکه منو به فکر فرو برد( الانه که غرق شم):biggrin:
    باس ی فکر اساسی کنم:biggrin:
    شاید بتونم به خاطر تو(اونم به خاطر تو فقط):redface:
    از ون بگذرم اما خداشاهده دیگه کمتر از پراید راضی نمیشم
    دیگم چونه نزن
    به خدا نمیتونم:D:biggrin:
    آجی من رفتم
    به امید دیدارت
    یه نفر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    این همه از دل و سختی و ظلم گفتم
    حالا شد ی نفر؟
    :biggrin:
    آجی جونم من با اجازت برم
    خیلی خوشحال شدم دیدمت
    مواظب خودتم باش:smile:
    چه لذتی داره صبح بلند بشی
    ببینی یه نامه به آینه اتاق چسبیده شده با این مضمون:
    سلام دلیلِ زندگی
    صبحِ قشنگت بخیر …
    امروز نمی خواد بری سرِ کار
    چمدون جمع کن می خوایم بریم سفر
    چمدون نبستم که به سلیقه خودت برام لباس بذاری
    شب پرواز داریم…
    نمی گم کجا که غافلگیر شی!
    راستی …
    قربونِ چشمات برم که الان متعجبه و می دونم اگه اونجا بودم
    جیغ می زدی و بغلم می کردی
    پس لطقا جیغ و بغل و یه بوس کنار بذار
    تا رسیدم تحویلم بدی!
    دوست دارم همسفرِ زندگیم
    .
    فقط خواستم یاد آوری کنم لذت داره!
    وگرنه همچین شریک زندگی حتی در حد افسانه هم وجود نداره!
    به زندگیتون برسید


    هر فردی بهترین هم که باشد ، اگر زمانی که باید باشد، نباشد ;
    همان بهتر که نباشد . . .
    پسری روزها پشت در منزل دخترک را میپایید؛
    برای دختر سوال بود که اگر او مرا دوست دارد،
    پس چرا پا پیش نمیگذارد و با پدرم صحبت نمیکند ؟!
    درست است که ماشین پسرک قدیمی بود،
    ولی برای دخترک عشق و محبت مهمتر بود!
    روزها و ماه ها به همین منوال گذشت و دخترک بسیار کنجکاو شده بود،
    روزی دل خود را قرص کرد و رفت تا حرف دل پسرک را گوش کند…
    از او پرسید ۶ماه است که تو کنار منزل ما می ایستی و مرا میپایی،
    وقتی ماشینت را میبینم ضربان قلبم تندتر میشود و…
    هدف تو چیست؟!
    پسر گفت: وای فای خونتون پسورد نداره . . !
    خداییش دیدی مردا چقد نازن;)
    شما زنا تقی ب توقی میخوره چماغ به دست میشی
    خو گناه داریم دیگه:biggrin:
    اگه تو اتوبوس 2 طبقم جاشون کنی خو بالاخره باید از خیلیاشون چشم پوشی کنی
    واسه همینم نمیخوام که واسه من یا واسه اونا سخت بشه
    دلمو راضی میکنم
    سخته ولی شدنیه:D
    همون ون مصرف سوختشم کمتره:redface:
    ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺧﺎﻧﻮﻣﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺍﺯ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﺩﺭ ﻧﺎﻣﻪﺍﯼ ﻧﻮﺷﺖ :
    “ﻣﻦ ﺧﻮﻧﻪ رو ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ …”
    ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻓﺖ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺘﺨﻮﺍﺏ ﻗﺎﯾﻢ ﺷﺪ
    ﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﺒﯿﻨﻪ !
    ﺷﻮﻫﺮ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ ﺷﺪ ﻭ ﭼﺸﻤﺶ
    ﺑﻪ ﮐﺎﻏﺬ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺭﻭ ﺧﻮﻧﺪ
    ﭘﺲ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻏﺬ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻮﺷﺖ،
    ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ هنگام ﺯﻧﮓ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﺼﺪﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺩ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻩ :
    ﺳﻼﻡ ﻋﺰﯾﺰﻡ ، ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻟﺒﺎﺳﺎﻡ ﻭ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﻣﯿﺎﻡ ، ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺑﺎﺵ ﻓﺪﺍﺕ ﺷﻢ
    ﺧﺪﺍﺭﻭ ﺷﮑﺮ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ رفته پی کارش !
    ﺍﻧﺸﺎﻟﻠﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺭﯾﺨﺘﺶ رﻭ ﻧﺒﯿﻨﻢ ، ﮐﺎﺵ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺁﺷﻨﺎ ﻣﯿﺸﺪﻡ
    ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻟﻢ ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺑﺎﺵ ﻣﻦ ﺗﺎ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﭘﯿﺸﺘﻢ !
    ﻭ ﺑﻌﺪ ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺯﯾﺮﻟﺐ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﯿﺨﻮﻧﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ
    ﺯﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ میمرد ﻭ ﭘﺮﭘﺮ ﻣﯿﺸﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺮﻭﺝ ﺷﻮﻫﺮﺵ
    ﺍﺯ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﭼﯽ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻏﺬ ﻧﻮﺷﺘﻪ …
    ﺩﯾﺪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻧﻮﺷﺘﻪ ، ﺧﻨﮕﻮﻝ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﭼﭙﺖ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ !
    ﻣﻦ ﻣﯿﺮﻡ ﻧﻮﻥ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﻭ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ !!!
    نه به خدا اینجوریام نیست
    2تا صندلی دیگه خالی گذاشتم برا موردای بهتر
    یکیشونو تو زحمتو بکش:redface:
    نگران هیچی نباش
    هرچی قرار باشه بشه میشه:biggrin:
    سلام:D
    خوبم
    تو چطوری؟
    والا اگه خیلی در حق خودم و دلم ظلم کنم احتمالا تو ون جاشون شه:D
    امروز کنکور دادی؟
    قرار بود با یه اسب سفید برم دنبال دخترِ آرزوهام

    بعد به این نتیجه رسیدم “خوو لامصب یکی دو تا نیستن که !”

    حالا قرار شده یه وَن بگیرم یکی یکی برم دنبالشون

    والـــــــــا !!
    حالا مشکلاتم یه جایی جاش بده رو بوفه بغل راننده جایی:biggrin:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا