ی روز ی استاد ب دانشجو هاش گفت ب تعداد کسایی که بهتون بدی کردن با خودتون فردا سیب زمینی بیارید
و هرکی چندتایی اورد
استاد ازشون خواست تا مدتی با خودشون همراهشون هر کحا رفتن ببرن سیب زمینی ها رو
مدتی گذشت و سیب زمینی هاگندیدن.......... و بوی بد اونا دانشجو ها رو عذاب میداد!!
و ب استاد گفتن ک دیگه تحمل بوی بد رو ندارن............ استادم گفت بندازیدش دور!!!!!!
گفتند پس برای چی ازمون خواستی که نگهشون داریم
گفت
تا بدونید ک بدی های دیگرون هم مثل همین سیب زمین هستند..........
دلتون رو صاف کنید.......... و ب خدا توکل کنید........ این دنیا ب خداوندی خدا......... هرکسی کوچکترین خطایی کنه........ نقاس کارش رو میده.....
پس بسپرید ب خدا......