قبول راه های دیگری هم هست که به جدایی برسد
نوشیدن چند گیلاس میتوانست کمکمان کند
در این سکوت تلخ بر آنم که ببخشایم
این خطایی است که بخاطر عشق زیاد سر میزند
قبـول (کودکی) در من همواره تورا خواسته است
تو را که شبیه مادری بودهای یاور و پناهگاه من
میخواهم این آواز را برایت بخوانم که ما یکدیگر را ترک نمیکنیم
در میانهی واژهها و رؤیاهایی که فریادشان میکنم:
دوستت دارم، دوستت دارم
مثل یک دیوانه، مثل یک سرباز
مثل یک ستارهی سینما
دوستت دارم، دوستت دارم
بسان یک گرگ، بسان یک پادشاه
بسان انسانی که من نیستم
میدانی اینگونه دوست دارمت
بپذیر من تمام لبخند ها و رازهایم را به تو اعتراف کرده ام
حتی آنها که فقط با یک برادر که نگاهبان اسرار است میتوان گفت
در این خانهی سنگی
شیطان رقص ما را به تماشا نشست
جنگ تنبهتن را چنان میخواستم که صلح بیافریند
دوستت دارم دوستت دارم
مثل یک دیوانه مثل یک سرباز
مثل یک ستارهی سینما
دوستت دارم دوستت دارم
بسان یک گرگ بسان یک پادشاه
بسان انسانی که من نیستم
میدانی اینگونه دوست دارمت