M
پسندها
999

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • این چیه آجی ؟؟.....نکنه دیشب به زور چشاتو باز نگه میداشتی خوابت نبره ؟؟...:D:D
    من یه داداش دارم که اگه بگیرتت حروم میشی:w15::w15::w15:
    قربونت برم عزیز دلم ......شب توام آلبالویی:heart::w27:
    آره کصافط کجاست؟؟.....گیرش بیارم تیکه بزرگش گوششه ...:D
    آبجی بریم بخوابیم فدات بشم...
    نمیدونم ....دوستان گفتن هروقت کار پیدا کردی شوهرم پیدا میکنی...:biggrin:
    8 سالشه میره سوم ابتدایی
    آره بابا مامان اونم رفتن مهمونی.....مثلا ب روی خودش نیاورد ولی بابا مامانش نیستن افسرده میشه زود خوابش برد:(
    نه تنهایی بده ....:cry: خیلی جدی میگم ....
    الان همه تو خیابون تو دانشگاه تو مهمونی جفتن ....دلم کبابه:(
    برادرزادم عین فرشته ها خوابیده .....:smile:
    به نظرم هم خوبه هم بد ....خوبه چون عشق سخته و الانم نمیشه به کسی اعتماد کردو اونو درست شناخت بدم هست چون اینجوری آدم تنها میمونه.....
    آره خبر نمیکنه عزیزم ...تو که دیگه درگیر نیستی هستی؟؟...
    عاشق؟؟....
    نه ...قبلا شاید مثلا یکی چشمو میگرفت ...قبل دانشگاه منظورمه ....ولی اسمش عشق نبود ....
    بعد دانشگاه اصلا دیدگاهم احساساتم شرایطم تغییر کرد .....اتفاقا از پسرای اطرافم بیشتر بدم می اومد تا عاشقشون بشم ...متاسفانه من دوس دارم یکی عاشقم بشه بعد من عاشقش بشم ...
    سایلنس 92 هم دانشگاهی و دوست دوستمه .....گفتم اسمت چیه ؟؟کجا میخونی ؟؟...بعد فهمیدیم هم دانشگاهی و دوستیم تقریبا ...
    داداشش کنکور داشت شناسنامه نبرده بود زنگ زد اینم 140 تا رفت که بهش برسونه ...الان سالمه خداروشکر ....ماشینم سالمه:D
    الهی دورت بگردم ....خودتو اذیت نکن....
    آره مگه میشه نشم قسم خوردم ب قرآن که داداشم باشه ....پس هست ...خیلیم دوسش دارم ....دیرز گفتی جات خالی جوابتو ندادم یادته ؟؟....تصادف کرده بود تازه داشت اعتراف میکرد تو جاده 140 تا رفت تا شناسنامه داداششو بهش برسونه ...خداروشکر چیزیش نشد ....
    راستی من اینجا دو تا از بچه های هم دانشگاهیمو پیدا کردما ....خیلی اتفاقی ....یکیش که دختره اصلا دوست دوستمه چند بار دیدمش....:smile:
    نه بابا جدی بلد نیستم ....:smile:
    واقعا ؟؟.....بمیرم براشون ....ولی وجدانا انقد ازین بلوتوثای ترسناک دیدم از همشون میترسم ...:D
    زیاد بلد نیستما ...دعوام نکنیا ....:D
    ووووااااووووو ...من میترسم ...:cry:
    منو نبردن ....:(
    خب راس میگه مامانت ...بد میشورن ...اصلا بعدش فرش انگار کوچیک میشه ...ما یسال دادیم بعدش پشیمون شدیم ....
    اوخی عزیزم ...بیا ماساژ بدم خوب شه ...:smile:
    حیوونای وحشی ینی کدوما ؟؟.....شیر؟؟ ...پلنگ؟؟....گرگ ؟؟......نههههههههههههه؟؟!!....:eek:
    منم همین طور عزیز دل ....
    من حال ندارم ...بابا مامانم نیستن رفتن مهمونی ....خونه سوتو کوره :(
    بمیرم ...فرش شستنم عالمی داره هااااا خوش بحالت ...:w15:
    باغ وحش چه خبر ؟؟....خوش گذشت ؟؟......مارم داشت ؟؟..:eek:
    سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام آجی
    خسته نباشییییییییییییییییی ...خدا قوت عزیزم ....:D
    سلام جیگر طلا ...قند و عسل و غیره:D
    خیلی خیلی ناز خوابیده ...ینی لباش سه نقطست:D:biggrin:
    آجی رفتی؟/....دیگه نمیای؟؟....:(
    بدویین بیان مهرنوش کیکارو تهنایی خورد بیاین شلوغ کاری....
    بدویین بیاین تولد یه مرداد ماهیه دیگه.....
    "رود" داره اما ماهی نه:biggrin:
    این چه حرفیه دور از جونت..اینترنت ایرانه دیگه:)
    سلام خانومی
    خالی نفرستادم باور کن،عکس متنی بود از سهراب
    تو صفحه ت که من دارم میبینم هست، نمیدونم والله برا شما چرا خالی اومده، و الا من و پیام خالی؟ آستغفرالله:biggrin:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا