nazanin jamshidi
پسندها
3,225

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • عزیزم نازنین فاطمه ی عزیزه دلم خیلی زیباس ممنونم خیلی خانومی : )

    ایشالله همیشه این حس زیبا در وجودت جاری باشه : ) قلبوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونت بلم .


    که تا آخرین نفس، همراه ،همدم،خواهر و دوست هم بمانیم....

    خیلی قشنگه ممنونم منم بوس

    :w32::w33::w32::w32::w32::w32::w33::w33::w33::w33::w14::w14::w14:

    دوست دالم عزیزه دلم : )
    سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام عزیزه دلم . اصن وقتی ازم تعریف میکنی خیلی خوشحال و خندان میشم اینجوری



    قربونت برم همه دس بوسن : ) خدارو شکر منم خوبم با دیدنه شما بهتر ترم شدم [IMG] اصن یه وضی ه از خوشحالییییییییییییی


    منم خیلی خیلی دوست دارم عزیزم : ) واقعا گلی . ممنونم از بزرگواریتون که منو جژء دوستایه خوبت به حساب میاری [IMG]


    منم خیلی بببببببببببببببببببببببببببببببببببببوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس عزیزمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم خانومم : )
    پروردگارا!

    تورا به خاطر حس تملک نسبت به بی نظیر ترین مرد دنیا، سپاس می گویم و عاشقانه می ستایم...


    خدارو شکر : )
    سلااااااااااااااااااااااااااااام عزیزه دلم. ببخش یه مدت خیلی طولانی باشگاه نبودم. البته یه سر میزدم با موبایل اما خوب ببخش عزیزم که اینقد دیر خدمتتون رسیدم بابت تشکر از متن زیبایی که برام فرستادین : ) خیلی گلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

    راستی نازنین جونم اتفاقی خیلی وقت پیش (دقیقا نمیدونم کجاس : ) ) تویه یکی از تاپیک آ از دوستات تشکر کرده بودی که اسم ه منم جزء دوستایه خوبت نوشته بودی : ) خیلی خوشحال شدم خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی : ) عزیزم خیلی خیلی خیلی لطف داری . این همه بزرواری که به منو بقیه داشتی نشون دهنده ی قلب بزرگ و مهربون خودتونه خیلی سپاسگذارم عزیزه دلم : ) خوشحالم کردی . خیلی عزیزی : ):D
    بازم نامه
    قشنگ بود
    احاس مالکیتش قشنگتر
    دوست دارم و امیدوارم همیشه خوشبخت باشی
    هزارتا بوس
    همسرم!


    آغوش ات را می ستایم

    وقتی دستانت را به کمرم می بخشی...

    عطر نفس هایت را به صورتم...

    آرامش را میهمان می شوم...

    و به زندگی و آینده ام دلخوش...

    تو با خلق و خوی اهورایی ات...

    تو با عشق و احساس مجنون واریت...

    تو با وفاداری و صبر فرهاد گونه ات...

    مرا عاشق تر از لیلی؛ بی تاب تر از شیرین می کنی...

    مگر بر دنیا چه حقی داشته ام، جز خوشبختی!

    و حال که ایدال ترین مرد دنیا...

    با عطر نفسهایش،با دستان پر سخاوتش،با دل دریایی، احساس منحصر به فرد و سایه گاه آغوشش ...

    تکه ی گمگشته ی پازل هستی و آینده ی من...

    تکیه گاه من، همسر من، همدل و همراه من خطاب شده؛ باید شکر گذار باشم...

    پس با چشمان خیس از ترنم بارانی زلال، روحم را تطهیر می دهم

    و از اعماق قلبی که تنها یک شاهراده دارد، آوای شکر گذاری سر می دهم؛ نغمه ی نیایش می خوانم

    و آیه ی محبت را تلاوت می کنم...

    پروردگارا!

    تورا به خاطر حس تملک نسبت به بی نظیر ترین مرد دنیا، سپاس می گویم و عاشقانه می ستایم...

    نازنین فاطمه جمشیدی





    نظرسنجی دور هفتم مسابقه عکاسی ، با موضوع انـعـکـاس
    همسرم...




    ای اعجاز زندگی من!

    تو مرا صادقانه در آغوش کشیدی...

    و از ناامنی های دنیا رهانیدی...

    تو برای دریای متلاطم وجودم، ساحلی آرام آفریدی...

    ای همه هستی من!

    تو روح مرا با عشق صیقل دادی...

    تو مرحمی برای زخم کهنه قلبم شدی...

    تو یا بوسه هایت، جان بخشیدن را گوارا کردی...

    من یک ستاره بی نور، بی اهمیت و کوچک بودم...

    تو با تبلور نور محبت و احساس پاک مردانه ات مرا تماشایی کردی...

    ای همه ی امید و آرزوی من؛ای تکیه گاه من!

    می پرستمت ای شاهزاده ی باران من...

    نازنین فاطمه جمشیدی

    [IMG]




    [IMG]
    [IMG]
    ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺁﻻﭼﯿﻘﯽ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺑﺎﺭﺍﻥ...

    ﺣﻠﻘﻪ ﯼ ﻭﺻﺎﻝ ﺭﺍ ﻫﺪﯾﻪ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ...

    ﻭ ﺑﺎ ﻟﻤﺲ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻥ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﯼ ﺗﻮ،ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ

    ﻣﯽ ﺁﺭﺍﯾﻢ

    ﭼﻪ ﺳﻬﻞ ﻭ ﺁﺳﺎﻥ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻗﻠﻤﺮﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﯾﺎﻓﺘﻢ...

    ﺩﯾﮕﺮ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺟﻮﻫﺮ ﻭﺟﻮﺩ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺳﺮﺍﯾﻢ

    ﻭ ﮐﺘﯿﺒﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻡ

    ﺷﺎﻫﺪﺍﻥ ﻋﻘﺪﻣﺎﻥ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﭘﺎﮎ ﻭ ﺑﯽ ﺁﻻﯾﺶ ﺍﺳﺖ...

    ﻭ ﻫﻠﻬﻠﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺷﺪﻣﺎﻥ ﺭﻋﺪ ﺍﺑﺮﻫﺎﯼ ﻋﺎﻃﻔﻪ...

    ﺗﻌﻬﺪﯼ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ، ﮐﻠﺒﻪ ﯼ ﻣﻌﺎﺷﻘﻪ ﯼ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﺩ

    ﻭ ﺍﻧﺤﺼﺎﺭ ﺑﺎﺯﻭﺍﻥ ﺗﻮ، ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻋﺸﺎﻗﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ

    ﻧﺎﺯﻧﯿﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺟﻤﺸﯿﺪﯼ






    غروب همیشه میعادگاه من و توست

    لحظه ای که هر دو به آسمان خیره می شویم...

    سرخی شفق را به زیبایی گلهای ارغوانی عشقمان نسبت می دهیم

    و در لحظه ی فراق خورشید و آسمان،دست هایمان را به هم می بخشیم

    و امتداد نگاهمان را به بوسه ی پرورگار می سپاریم...

    پرورگاری که ما را برای هم آفرید و یک روح را در کالبد بی جان هر دویمان دمید

    و عشق مهر و سپهر را الگویمان نامید...

    که تاب فراق ندارند...آسمان می گرید...

    و خورشید یه اثبات دلدادگی اش، عاقبت باز می گردد و در آغوش یار می آرامد...

    ما نیز، در این پایکوبی نور و احساس، می بایست پیوندی نا گستنی ببندیم

    و تجدید پیمان کنیم...

    که تا آخرین نفس، همراه ،همبستر،همسفر هم بمانیم....

    قدر و منزلت تعلق و تعهد به هم را بدانیم...

    مرگ را هم، منشا جداییمان نگذاریم...

    بیا عشق اهورایی من!

    بیا بار دیگر در زیر سقف این ابرهای نورانی، آیه ی وصال را بخوانیم

    و تمثیلی بی مانند از لیلی و مجنون عصر حاضر باشیم...

    بیا...

    نازنین فاطمه جمشیدی


    به نکته حساسی اشارت شد
    من میرم دیگه به کارام برسم
    عروسی دحوتمون کن
    مبارک باشه زودتری
    امشب در کوچه پس کوچه های ذهنم تو را می کاوم...

    نشانی تو را از چهل چراغ مهتاب می خواهم...

    و در بنبست عشق، نسیمی از عطر تن تو را می بابم...

    روحم به آسمان می رود...

    جسمم در میان دستان تو، به تنپوشی از نور و احساس پوشانده می شود...

    و من با هر بوسه ی تو، جانی تازه می ستانم و از نو متولد می شوم...

    مرا در بطن خود احساس کن نگارم...

    این منم که با تو آمیخته ام...

    این منم که تو را همسفرم خوانده ام...

    و با نگریستن به آسمان سیاه و مخملی چشمان تو محسور شده ام...

    آری مرا احساس کن که من مجنون ترین لیلی ام

    و تولیلی ترین مجنون

    مرا احساس کن...

    نازنین فاطمه جمشیدی

    نچ گولم میزنی
    من خودم داداش عزیز دارم
    نگارم تقسیم نمیشه کرد خییییلی کوچولویه
    دیدیش که!!!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا