عاقا یه روز با پسر عمم میخواستیم خونه یه مرده که اسمش وحید بود کمد وصل کنیم بعد دم در خونشون یه مرده بود هی از این پسر عمم سوال میکرد میگفت این مال کیه کجا میخواین ببرین دارین میبرین مواظم باشین به در و دیوار نزنین خلاصه حسابی رو مخ این پسر عمه ما راه رفت بعد رفتیم تو با این عاقا وحید سلام علیک کردیم پسر عمم بهش گفت این مرده کیه دم در هی زرت و پرت میکرد میخاستم بزنم دهنشو سرویس کنم این وحیده هم بروی خودش نیاورد بیچاره به بهانه گوشی رفت یه طرف دیگه بعد که رفتیم کمدو وصل کنیم دیدم این مرده اومد بالا بعد وحید بهش میگه سلام بابا پسر عمم داشت آب میشد هیچی دیگه هیچ کمدی نمونده بود چون همشو گاز زدم