سرسخت
پسندها
96

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • از روے کینــه نیــسـت اگــر خـَنجــر بــه سـینــه ات مــے زننــد
    ایـن مردمــــان تنـــها بــه شــرط چاقـــو
    دل مــــے برنـد!
    من چیستم؟
    افسانه‌اى خموش در آغوش صد فریب
    گرد فریب خورده‌اى از عشوه نسیم
    خشمى که خفته در پس هر زهر خنده‌اى
    رازى نهفته در دل شبهاى جنگلى
    خدا کنه بهم نگی تمومه فرصتت
    دعا بکن که خوب بشم اقا به حرمتت
    یه کاری کن که من نشم دلیل گریه هات
    یه کاری کن نشم دلیل طول غیبتت ... :(
    ﺍﺯ ﻳﻪ ﺟﺎﻳﻲ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﻴﮕﻲ ...
    ﺍﺻﻠﻦ ﭼﻪ ﺩﻟﻴﻠﻲ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﺑﮕﻢ ﺣﺎﻟﻢ ﺑﺪﻩ ؟
    ﺍﻭﻧﺎ ﭼﻴﻜﺎﺭ ﻣﻴﺘﻮﻧﻦ ﻭﺍﺳﻢ ﻛﻨﻦ ...
    ﺟﺰ ﮔﻔﺘﻦِ ﻳﻪ ﺍﻟﻬﻲ ﺑﻤﻴﺮﻡ ،
    ﺟﺰ ﮔﻔﺘﻦِ ﻳﻪ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﺎﺵ ﻣﻴﮕﺬﺭﻩ ...
    ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻧﻘﺪ ﻣﻲ ﺧﻨﺪﻳﻮ ﻣﻴﮕﻲ ﻭﺍﻱ ...
    ﻣﻦ ﭼﻘﺪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﻛﻪ ﺧﻮﺩﺗﻢ ,
    ﺑﺎﻭﺭﺕ ﻣﻴﺸﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺣﺎﻟﺖ ﺧﻮﺑﻪ ...
    ﺍﻣﺎ ﺷﺒﺎ ﻭﻗﺘﻲ ﺳﺮﺗﻮ ﻣﻴﺬﺍﺭﻱ ﺭﻭ ,
    ﺑﺎﻟﺶ ﻣﻴﮕﻲ ﻧﻪ !!
    ﺍﻭﻧﻘﺪﺭﺍ ﻫﻢ ﺧﻮﺏ ﻧﻴﺴﺘﻢ .
    ﻛﻢ ﻛﻢ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩﻥ ﻳﺎﺩﺕ ﻣﻴﺮﻩ ،
    ﻣﻴﺮﻳﺰﻱ ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺕ ؛
    ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﺑﻌﺪ ﻣﻴﺒﻴﻨﻲ ﺩﻳﮕﻪ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻲ ...
    ﺳﺮﻩ ﻳﻪ ﻣﻮﺿﻮﻉِ ﻛﻮﭼﻴﻚ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﻜﻨﻲ ،
    ﺩﺍﺩ ﻣﻴﺰﻧﻲ ،
    ﻣﻴﮕﻲ ﭼﻪ ﺑﻼﻳﻲ ﺩﺍﺭﻩ ﺳﺮﻡ ﻣﻴﺎﺩ ؟
    ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻓُﺤﺶ ﻣﻴﺪﻱ ،
    ﻫﻤﻪ ﺑﻬﺖ ﻣﻴﮕﻦ ﭼﺘﻪ ؟
    ﺗﻮ ﻛﻪ ﺍﻳﻨﻘﺪ ﺿﻌﻴﻒ ﻧﺒﻮﺩﻱ !!
    ﺗﻮﻭ ﺩﻟﺖ ﻣﻴﮕﻲ !
    ﺍﻭﻧﻘﺪ ﻗﻮﻱ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﻪ ﺗﻪ ﻛﺸﻴﺪﻩ ...
    ﺗﻤﻮﻡِ ﺍﻓﻜﺎﺭﻡ ، ﺑﺎﻭﺭﺍﻡ ، ﺍﺣﺴﺎﺳﻢ ...
    خعلييييي ممنونم براي متنهاي زيباتون اقاي رجايي :)
    لطف ميكنين
    خدایا
    این دلتنگی های ما را هیچ بارانی آرام نمیکند
    فکری کن
    اشک ما طعنه میزند به باران رحمتت
    چه سخت است مرور کردن خاطراتی که روزی شیرین ترین بودند
    اما حالا آنقدر تلخ شده اند که هم دلت را به درد می آورند
    هم اشکت را در می آورند !
    ﺁﻧـــﮑـــﻪ ﻭﺍﻗـــﻌـــﺎ ﺗـــﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳـــﺖ ﺩﺍﺭﺩ !
    ﺑــــﻪ ﺳــــﺎﺯ ﺁﺭﺍﻡ ﺑــــﻮﺩﻧــــﺖ ﮐــــﻔــــﺎﯾــــﺖ ﻣـــﯿـــﮑـــﻨــﺩ ﻭ ﻫـــﺮﮔـــﺰ ﺍﺯ ﺗــــﻮ ﻧـــﻤـــﯿـــﺨــواهد " ﺭﻗـــــــﺎﺻــــــﻪ " ﺳــــﺎﺯﻫـــﺎﯾـــﺶ ﺑــــﺎﺷـــﯽ.
    بـگـذار بـه یـادت بـاشم ... نـه صـرفـا مـخـاطـب خـاص ؛ کـه خـاص تـریـن مـخـاطـب عـالـمـی ... تـو کـه چـنـیـن مـخـاطـب قـرار دادنـت دلـم را آرام مـی گـردانـد... الا بـذکـر الله ... می شـود دل آرامـم شـوی؟!خدایا دلم مرهمی میخواهد از جنس خودت نزدیک بخشنده بی خطر بی منت
    ﺗﻤﺎﻡ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﻣﻮﺧﺖ ،
    ﺗﻨﻬﺎ ﯾــــﮏ ﮐﻠﻤﻪ ﺍﺳﺖ " ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ " ..
    ﻭﻟﯽ ﺩﻕ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﺗـــــﺎ ﺑﮕــــــــــــﺬﺭﺩ ...
    داستان درختی که خشک شد

    سیاه پوشیده بود ، به جنگل آمد...
    من هم استوار بودم و تنومند !
    من را انتخاب کرد ؛
    دستی به تنه و شاخه هایم کشید ،
    تبرش را در آورد و زد و زد ؛ محکم و محکم تر

    به خودم میبالیدم ،
    دیگر نمیخواستم درخت باشم ،
    آینده ی خوبی در انتظارم بود !
    میتوانستم یک قایق باشم ، شاید هم چیز بهتری....
    درد ضربه هایش بیشتر می شد و من هم به امید روزهای بهتر توجهی به آن نمیکردم

    اما

    ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد ؛
    شاید او تنومند تر بود ، شاید هم نه!
    اما حداقل به نظر مرد تبر به دست ، آن درخت چوب بهتری داشت ،
    شاید هم زود از من سیر شده بود و دیگر جلوه ی برایش نداشتم ، مرا رها کرد با زخم هایم و او را برد...

    من نه دیگر درخت بودم ؛
    نه تخته سیاه مدرسه ؛
    نه عصایی برای پیرمرد ؛
    و نه قایق و ...
    (خشک شدم)

    میگویند این رسم شما انسانهاست...
    قبل از آن که مطمئن شوید ، انتخاب میکنید و وقتی با ضربه هایتان طرف مقابل را آزار می دهید و او را به حال خودش رها میکنید !

    انسان
    تا مطمئن نشدی تبر نزن !
    تا مطمئن نشدید احساس نریز !
    دیگری زخمی می شود ؛ خشک می شود
    یاد من باشد فردا دم صبح
    جور دیگر باشم
    بد نگویم به هوا، آب ، زمین
    مهربان باشم، با مردم شهر
    و فراموش کنم، هر چه گذشت
    خانه ی دل، بتکانم ازغم
    و به دستمالی از جنس گذشت ،
    بزدایم دیگر،تار کدورت، از دل
    مشت را باز کنم، تا که دستی گردد
    و به لبخندی خوش
    دست در دست زمان بگذارم
    یاد من باشد فردا دم صبح
    به نسیم از سر صدق، سلامی بدهم
    و به انگشت نخی خواهم بست
    تا فراموش، نگردد فردا
    زندگی شیرین است، زندگی باید کرد
    گرچه دیر است ولی
    کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم ،شاید
    به سلامت ز سفر برگردد
    بذر امید بکارم، در دل
    لحظه را در یابم
    من به بازار محبت بروم فردا صبح
    مهربانی خودم، عرضه کنم
    یک بغل عشق از آنجا بخرم
    یاد من باشد فردا حتما
    به سلامی، دل همسایه ی خود شاد کنم
    بگذرم از سر تقصیر رفیق ، بنشینم دم در
    چشم بر کوچه بدوزم با شوق
    تا که شاید برسد همسفری ، ببرد این دل مارا با خود
    و بدانم دیگر قهر هم چیز بدیست
    یاد من باشد فردا حتما
    باور این را بکنم، که دگر فرصت نیست
    و بدانم که اگر دیر کنم ،مهلتی نیست مرا
    و بدانم که شبی خواهم رفت
    و شبی هست، که نیست، پس از آن فردایی
    فریدون مشیری
    شعبان بهانه اي است براي دوستي با خدا ، لحظه هايت سرشار از اين دوستي باد.
    عجله داشتم؛
    تند تند راه میرفتم،
    محکم به چیزی خوردم...
    آدم بود!
    منتظر بودم بگوید :کوری!؟
    دستش را به طرفم دراز کرد؛
    با من دست داد...
    انسان بود...!!!
    اینجا من می نویسم
    خودم را
    لحظه هایم
    عصبانیتم
    دلتنگی هایم را
    که مدام نوشته می شوند
    چیزهایی که روزی آزارم میداد
    خودم را...... تورا...... اورا......
    مرا ببینی ظاهرم آرام است
    اما اینجا
    کلمه هایم فریاد است
    وقتی صدا کم می آورم
    وقتی بغض می کنم
    وقتی دردم می گیرد
    اینجاست که کلماتم فریاد می کشند
    فریاد...
    الــــــــــــو خــــــــدا جونــــــــم 😔😔😔 مـــگــــــه دنـــــیــــارو نـــیـــافـــریــــدی تــــا بـــنــــده هــــاتــــو امــــتــــحــــان کــــنــــی؟؟؟ نـــیـــــــگـــا کــــن خـــــلــــیــــا ایــــنــــجـــــا دارن تـــقـــلـــب مـــیـــکـــنـــــــــــن 😔😔😔 بــــــضــــیــــــا خــــیــــلـــــی راحــــت دل مــــیـــشـــکــونــــن. بـــــه گــــریه کــــردن هــــــم مـــــیـــــخـــــنــــدن 😢😢😢 یــــــــه عــــــــده خــــــیــــــلــــــی راحـــــت دروغ مـــــیــــــگـــــــــن.بــــــــعــــــضــــــیـــــا خــــــواب بــــقــــــیــــــه رو مـــــــــیـــــــگـــــیــــــرن ولـــــــی خــــــودشــــــون راحــــــــــت مــــــیـــــــخــــــوابــــــن. بـــعـــــضــــــیـــــا بـــــا حـــــرفــــــاشـــــــون اشــــــــکـــــــ ادمــــــــو در مــــــیـــــــارن.خـــــــــدا جون چــــــرا هــــــیـــــــچــــــی بــــــهــــــشـــــون نــــــمـــــیـــــگــــــــــی ؟؟؟ "
    من آدمِ نرفتنم
    آدمِ دوست موندن
    یا اصلا آدمِ دیر رفتنم ولی خیلی دیر !
    اما وقتی برم
    دیگه آدمِ برگشتن نیستم
    آدمِ مثل قبل شدن نیستم
    باور کن !
    “آنا گاوالدا”
    ما محبت را به نام دوست ارزان می کنیم ، تا صداقت هست ما هم رفاقت می کنیم.
    یادها فراموش نخواهند شد حتی به اجبار و دوستیها ماندنی اند حتی باسکوت

    فقط پرسپولیس;)
    خدایا دوست بدار آنانکه دوستمان دارند و نمیدانیم
    وسلامت بدار آنان که دوستشان داریم و نمی دانند
    سلاااااااااااااام
    ممنون
    لطف دارید به ما.........:smile:

    گاه یک لبخند، یک جمله کوتاه، یک خط و یا یک نگاه می تواند بهترین هدیه باشد;)
    سلاااااااااااااممممممممم
    خواهش میشه ......
    حالتون چطوره؟؟؟؟؟؟؟؟
    خوش میگذره؟؟؟؟؟؟؟؟
    چ خبرا؟؟؟؟؟؟؟
    من اومدممممممممممممممم :0
    هيچكي دوسم نداله :,,,,,(((((((((
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا