s_aa
پسندها
4,070

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • شما دلتون خیلی پاکه دعا کنید من هم بتونم راهشونو ادامه بدم
    من برم اخه فردا صبح زود کلاس دارم
    شرمنده امشب خیلی وقتتونو گرفتم:redface:

    در پناه حق:gol:
    شهید هستند قطعا امرزیده اند...
    ان شاء الله ما بتونیم راهشونو ادامه بدیم
    خانواده هاشون الان چی میکشن که پیکر عزیزاشون تو اعماق خلیج فارس ارام گرفته...
    تجربه برخورد با خانواده ها رو تو پایگاه داشتم... علی الخصوص همسایه خودمون که واقعا برای پسر کوچیکش که رابطه عاطفی عمیقی با پدر داشت سنگین بود
    نه هنوز به طور رسمی اعلام نکردن منتهی به نقل از منابعی شنیدم...
    ظاهرا هنوز زیردریایی رو هم از اب بیرون نکشیدن....
    دیروز زیردریایی نیروی دریایی - نداجا - دچار نقص فنی شده... 4 نفر از خدمه تونستن بیرون بیان باقی افراد هم شهید شدند
    زیردریایی هم الان کف خلیج فارس هست
    ان شاء الله که خیر باشه
    این موضوع شاید تو تصمیمم تاثیر داشته باشه...
    راستی خبری از حادثه بندرعباس شنیدید؟
    یعنی ترم تابستون هم میشه یه ترم کامل تا سقف 24 واحد...
    البته فقط لیسانسا...
    نه هنوز... اخه فرصت جامع فکر کردن در موردش رو نداشتم...
    راستی شنیدید سال تحصیلی میخواد 3 ترم بشه؟
    wow چه تعبیری... جسارت...
    اون وقت تو منطقه نظامی دزدی زیاد شده بود خلاصه من هم داشتم میومدم خونه که از کنار درخت ها دیدم یه ماشین کنار خونه وایستادم کسی هم خونه نبود.... من کمین کردم که بگیرمشون سینه خیز و اروم از تو باغ خودم رو رسوندم به در خونه وقتی با هم روبه رو شدیم دیدم دو تا سرهنگ منو گرفتن:D
    از همکارهای پدر بودن... تا مدت ها سوژه شده بودم:redface:
    پس بیشتر کار خراب کن بودید تا شیطون:D

    یه بار خواستم دزد بگیرم دزدا منو گرفتن:cool:
    نه زیاد:D
    سکه خوردم... در حال بازی با شیشه کنار رگ دستم پاره شده... این اواخر عقرب نیشم زده...
    اما انصافا شیطنتم بیشتر مواقع باعث ازار کسی نشده... تو مدرسه هم همیشه جز بچه های اروم و درسخون بودم به جز دو سال اول دبستان که شیطنت داشتم...
    شما چطور بچگی شیطنت داشتید؟
    کمی شیطون البته در عین سادگی...
    تعریف کردم یه بار بعد از برگشتن از ارایشگاه فکر کردم خونه رو اشتباهی اومدم؟
    مادر ظهرها در رو قفل میکرد که بیرون نرم بعد که صدای بچه ها رو میشنیدم از تو پنجره فرار میکردم... تازه میومدم پیش خواهرم و از پشت پنجره باهاش بای بای میکردم... میخواستم اذیتش کنم:D خودش هم حالا که یادش میفته واقعا خنده اش میگیره...
    عید شما هم مبارک
    به همچنین شما هم به خانواده تبریک بگید

    سلامتی... خبر خاصی نیست... شما چه خبر؟
    اما الان که این اهنگ رو گوش دادم رفتم تو اون دوران...
    انصافا شیطنت زیاد داشتما:redface:
    شکر...
    اهنگی بود که تلویزیون تو سال های 82 تا 84 پخش میکرد خیلی هم محبوب بود
    خواهر و داداش اون موقع طرفدارش بودن من هم در عین نوجوانی خیلی دوسش داشتم:D
    گفتم شاید شما هم باهاش خاطره داشته باشید....
    بانور تو زمین شرف آسمان گرفت
    چل روز مصطفی (ص) ثمری بی کران گرفت
    پا بر زمین گذاشتی وخاک جان گرفت
    تا آمدم بگویم زهرا (س) زبان گرفت
    گفتم گه رخصتی بده بهتر بخوانمت
    مهرت اجازه داد که مادر بخوانمت



    میلاد حضرت بتول(س) وهدیه آسمانی خدا به رسول (ص)مبارک :gol:

    سلام
    دعوتید به
    llı.✿.ıllاکوثر رسول (ص)lı.✿.ıllاخجسته میلادحضرت فاطمه زهرا (اسلام الله علیها )



    تاآبشار....باران..
    تارودهای پیچان...تاابشارباران...
    ای بیقرارباران...
    ازهمرهان درین باغ ....بامن چ مهربان بود....

    بیدی که گریه میکرد...درجویبار...باران...
    باز آی دلبرا که دلم بی قرار توست وین جان بر لب آمده در انتظار توست
    خواهش میکنم در هر حال لطف کردید:gol:

    قطعا به همین خاطره که عاشق این شعرم
    به صحرا بنگرم صحرا تو بینم
    به دریا بنگرم دریا تو بینم
    به هر جا بنگرم کوه و در دشت
    نشان از قامت رعنا تو بینم
    راستی من هنوز اسم شما رو نمیدونم و در خطاب قرار دادن دچار مشکل میشم:D - البته اگه دوست دارید:redface:

    من برم واسه شام...
    اگر شب بودید مزاحم میشم
    در پناه حق:gol:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا