s_aa
پسندها
4,070

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • واقعا زیبا بود:gol:
    این قدر دوست داشتم تو اون تپه ها پیاده روی کنم منتها نشد چرا که نزدیک های غروب بود:redface:
    رودخونه دز هم که تو اوج تابستون واقعا سرده... چند سال پیش شب ها با فامیل یه تفریگاه ساحلی می رفتیم که واقعا رویایی بود...

    بله کاملا درسته... همیشه سعی میکنم رعایت کنم منتها متاسفانه این بار به خاطر ناراحتی رعایت نکردم
    ممنون از نصیحتتون:gol:
    کاملا درسته... اما به هر حال باید این رفت و امدهای افراد مختلف به این خونه کم بشه... البته بعید میدونم خانم دکتر اجازه بدن که ماندگار بشن..
    چرا که تخلفات دیگه ای هم داشتن که با تعهد نیرو انتظامی گذشت کرد

    خب از گذشتن که میگذره... منتها طبق برنامه جلو میرید
    جاتون خالی دیروز تو مسیر عروسی این تپه ها و کوه های سرسبزی و مناظر خیلی زیبا و بهاری وجود داشت
    برگشت هم از جاده ساحلی رودخونه دز اومدیم... واقعا زیبا بود شفافیت اب مثل پوسترها و عکس های زیبا بود که قبلا دیده بودم
    درسته که کامل مطمئن نیستم... اما بیش از 90 درصد اعتقاد دارم که کار همون ها بوده...
    خودشون نه ها منتها ذکر کردم افراد مختلفی به این خونه رفت و امد دارند...
    بگذریم چه خبر؟ کارها به روال پیش میره؟
    از جایی که تمام واحدها خیلی شیک تمام کفش ها رو بیرون میزارن و اب از اب تکون نمیخوره!
    منتها واسه ما این طور نیست... البته دلیلش رفت و امدهای زیادی هست که به این خونه میشه... پسر خانواده دوستارو واسه قلیون و غیره میاره خونه...
    اصلا بیشتر مواقع پدر و مادر خونه نیستند....
    تازه یه بار کار به مامور هم کشید که تمام واحدها اعتراض کردند...
    امان همسایه بد....
    واحد کناریمون متاسفانه خونه رو تبدیل به پاتوق کرده...
    خونه متعلق به یک خانم دکتری هست که متاسفانه به این خانواده اجاره دادن.... جالب اینه که طلافروش هم هستنا!!
    نه دیگه میگدره نشد حرف.نمی پذیرم اصن اصن. خب خوش بگذره که بهتره دیگه :D داره دانلود میکنهومن میرم و بر می گردم
    خب بله دیگه.....<img title="Smile" class="inlineimg" alt="" src="images/smilies/smile.gif" border="0" smilieid="1">یکم صبوری فراموش کردم
    سلااااااام
    حال شما؟ خوبید؟
    لطف میکنید:gol: اتفاقا امروز که با ماشین دایی برگشتم سه بسته توت فرنگی هم گرفتند... که تو راه با هر نگاه وسوسه میشدم یه ناخنکی بزنم منتها خودم رو کنترل کردم:D
    خواهش میشه:smile::gol:

    من هم مجدد تبریک عرض می کنم:gol:
    شکر...


    پ.ن: راستی بهتون نگفته بودم...متاسفانه زمینگیر شدم - به قول انگلیسی ها - GROUND - و از پیاده روی فعلا خبری نیست:redface::D
    شما از من نظر خواستید و من نظرم رو نسبت به دیدگاه خودم میگم............و مدل بر حق بودن نیست.........

    شما برای افرادی وقت میزارید ........که در اصول و عقاید و رفتار شما نیستند...........

    در صحبت کردن باشما.... گاهی طوری رفتار میکنید که انگار از چیزی ناراحت هستید....... گاهی سرد و گاهی گرم برخورد میکنید.............

    و اما مشغله کاذب...........سر خودتون رو با چیزهایی شلوغ کردید........که نفعی برای شما ندارند( حالا چه معنوی و چه مادی)
    سختش نکنید ........دیگه نمی گم هاااا:redface::razz:

    مورد اول..... خب مشخصه...........

    مورد دوم ......... عدم ثبات رفتاری بود درسته؟
    سختش نکنید ........دیگه نمی گم هاااا:redface::razz:

    مورد اول..... خب مشخصه...........

    مورد دوم ......... عدم ثبات رفتاری بود درسته؟
    خب باشه...........شدید دو نفر مخالف.........:(

    چه حواسی.............

    ناراحت ک نشدید........؟
    افرییییییینننننن ...............حالا شد..............منم میگم خو مامان قبول نمیکنه:D

    اخه خودم خیلی دوست دارم به خاطر همون:D
    خواهش میکنم............کاری نکردم.........ب نظرم زیبا امدن و مفرح برای شما هم گذاشتم:redface:
    ممنوووووووووووونم.........ببخشید..........دیگه باعث زحمتیم........البته مقصر خودتونیدها......از بس ک نظراتون........خوبه:redface::D
    چشمتون ب سلامت........

    میخوام ماکارونی درست کنم.............اما مامان میگه زشته:confused: و سعی میکنه خودش اشپزی کنه
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا