سربازی رو میخواستم پروژه کسر خدمت بردارم به مرکز تحقیقاتی هم رفتم و صحبت هم کردم ولی بچه ها گفتن اگه از این پروژه ها بگیری سربازیت رو باید حتماً بری سپاه. منم نمیخوام سپاه برم چون برا رفتن به خارج از کشور به مشکل میخورم. برا همین الان دنبال امریه هستم. با چند تا اداره صحبت کردم ولی قطعی نشده هنوز.
ایشون رو نمیشناسم. رشتشون چیه؟ والا دانشکده ما کلی رشته داره. هر طبقه اینجا یک بخش یا رشته است. دوباره دانشکده دو ضلع داره که ما تو ضلع فنی مهندسی هستیم، برق و کامپیوتر هم تو اون یکی ضلع هستن(;
khosh be haletoon..albate adam delesh vase khabgaho doosta tang mishe..na??rasti ye soal dashtam azatoon.migam shoma nemidooni barnamee has k beshe pdf ro be ye poroje kesh raftim vali pdfe mikhaym word sheword tabdil kard?
سلااااااااااااااااام مهندس هیچی بخبختی دیگه....
سه تا پروژه با دارم اقتصاد کارشناسی پتروشیمی تازه پتروشیمی ام پرزنت دااااااااااااااااره مهندس ما هم فقط سه تا دختریم با 70 پسر
شما چه خبر؟ حال احوال در چه حال؟
kashanam amn o amaan ..khabari nis..ama chan rooz pish k jashn mohandes bood khoob bood be manam b khatere shagerd avali ye tandis dadanhafte dige ham jashne norooze k har sal kheili bahale..khosh migzare jatoon khali..shoma che khabar az mashhad?ferdosi che khabare?jashn migiran?
سلام، قربون داداش. تو در چه حالی؟
متاسفانه موندیم برا ترم 6 ): بعد عید دفاع می کنم. البته باعث شد کارم قوی تر بشه ولی من ترجیح میدادم زودتر تموم کنم.
هلند رو نمیدونستم ولی در بعضی از کشورها این طوریه مثل فنلاند. اونجا دانشجوی دکترا کارمند دانشگاه محسوب میشه و از دانشگاه حقوق می گیره و موظفه که مثلاً تدریس کنه یا به نحوی دیگه تو دانشگاه کار کنه.
ولی اگه بری اروپا گفتم، بعد اتمام تحصیلات میگن به سلامت، مگر اینکه خیلی خیلی تاپ باشی.
رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود...
دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید..
کسی تا آخر هوایم را دارد.
رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ... کرده ای...
برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ! قبول دارم آفت زده ام و خیلی وقت است که گُل نمیدهم ..
اما خیالم راحت است که مراقبم هستی...
گیرم چند روزی را آبم ندهی، بگذاری جایی پرت و دور از نور تا آفتم کشته شود..!
گاهی روزهایم سخت میگذرند ، خیییلی سخت... . .
اما به رَبّ که فکر میکنم خیالم راحت میشود...