ALIREZA.F.1988
پسندها
17,008

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ای خودا یکی بیاد به این توضیح بده خب همین که اتحاد باید داشت دیگه
    باهوش خان این داره بهت یه نکته میرسونه شما جدی نگیر خودت اذیت میکنی....دی
    یعنی وقتی اتحاد وجود داشته باشن نمیتونن اتحاد بینتون از بین ببرن حتی اگه نابودتتون کنن بوسیله جمع به اهدافتون میرسید و سر÷ا میمونید
    ای شب از رویای تو رنگین شده

    سینه از عطر توام سنگین شده


    ای به روی چشم من گسترده خویش

    شادیم بخشیده از اندوه بیش
    اگه خود زنی دارید پس به من نزدیک نشید
    من حوصله ندارم مانعتون بشم
    از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران

    رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران


    ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

    تو بمان با دگران وای به حال دگران
    تو به من خندیدی و نمی دانستی

    من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم

    باغبان از پی من تند دوید

    سیب را دست تو دید

    غضب آلود به من كرد نگاه

    سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاك

    و تو رفتی و هنوز،

    سالهاست كه در گوش من آرام آرام

    خش خش گام تو تكرار كنان می دهد آزارم

    و من اندیشه كنان غرق در این پندارم

    كه چرا باغچه كوچك ما سیب نداشت
    فکر میکردم اصفهانی ها اینجور آدرس بدن ، ولی وای بحالت اگه آدرستونو پیداکردم ، مطمئن باشید میام درخونتونو می زنم
    من دلم می خواهد
    خانه ای داشته باشم پر دوست
    کنج هر دیوارش


    دوست هایم بنشینند، آرام
    گل بگو گل بشنو
    هر کسی میخواهد
    وارد خانه عشق و صفایم گردد
    یک سبد بوی گل سرخ
    به من هدیه کند
    شرط وارد گشتن
    شست و شوی دلهاست
    شرط آن داشتن
    یک دل بی رنگ و ریاست
    بر درش برگ گلی میکوبم
    روی ان با قلم سبز بهار
    مینویسم ای یار
    خانه ما اینجاست
    تا که سهراب نپرسد دگر
    خانه دوست کجاست ؟!

  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا