F iona
پسندها
582

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • موذنو خودم براش یه دختر نشون کردم
    از سربازی که برگرده و کار پیدا کنه و پول پس انداز کنه و بتونه خونه ماشین بخره
    اونوقت میرم واسش خواستگاری
    من ازین مامانا نیستم که بیخود بچمو بفرستم جلو :|
    اره دیگه الان مشکل همینه.
    کلا خیلی دچار سردرگمی هستم... واقعا دیگه ذهنم کار نمیکنه. به ریلکسیشن احتیاج دارم دیگه همه چیو دارم قاطی پاطی میکنم :|

    اما اگر دلیل غیر معقول و سختگیری بیخودی و رسم و رسومات و اینا بود برای رسیدن به مطلوبت بجنگ
    دقیقا منظورم همین بود :|
    موصن شیر خوردنش مگ تموم شده؟یعنی اینخده بزرگ شده ؟به نظر من یه عروسک بگیرید بدید دستش فعلا تا بزرگ شه.هنوز زوده واسش زن بگیرید
    من با نظرات ظهرا کاملا موافخم :دی
    و
    .
    .
    .
    همیشه حرف اول رو دلت می زنه.وقتی یه نفر همه چی داشته باشه ولی حسی بهش نداشته باشی و دوست داشتنی در کار نباشه ،اونوقته که فقط داری تحملش می کنی ... :|
    باید علت مخالفت خونواده رو دونست...اگر دلیل قانع کننده بود و غیر قابل رفع خو به حرفشون گوش کن چون بدت رو نمیخوان اما اگر دلیل غیر معقول و سختگیری بیخودی و رسم و رسومات و اینا بود برای رسیدن به مطلوبت بجنگ:cool:

    منظورم از جنگ،همون صحبت و گفتگوی منطقی برای مجاب کردن خانواده س:|

    و نکته اخر این که،من اگر میگم توقعم اول زندگی بالا نیس نه اینکه بدم بیاد از ماشین و خونه و اینا...نه...اینا رو هم داشته باشه که چه بهتر ولی اگر اینا رو نداشت و به جاش ملاکای اصلی رو داشت قبول میکنم چون ماشین و خونه و مادیات رو میشه در اینده هم بدست اورد اما ایمان و اخلاق و شخصیت هر کس همون چیزی هست که تا الان درونش شکل گرفته و نمیشه امید داشت که در آینده به دست میاد یا تغییری میکنه:smile:...این رو هم همیشه مد نظر داشته باش عخشم که همه چیز توی یه نفر جمع نیست;)
    تفاهممون سنجاق بشه نفیث:دی

    ینی هلاک این صداقتتم ستی:دی

    خو عخش من این طور که پیداست در این مورد کاملا با هم متفاوتیم برعکس خیلی موارد دیگه:d

    هاع این چشم و هم چشمی پدر همه رو درآورده:|... من یه سنت شکنی هایی قراره بکنم توی ازدواج و مهریه و جهیزیه و اینا که وقتی به مامی میگم میگه تو بیجا میکنی مگه میشه فلان چیز نباشه یا این طور باشه اون طور باشه...میگم حالا ببین میشه یا نه:d

    خب با توجه به اینکه مادیات خیلی برات مهمه بی خیال پسر لیسانسه بشو عخشم...گوناه داره اونم....برو با همون دکدره که پولدارتره بی خیال احساس محساس و اینا:دی
    کی عاشخ شده؟کی عروسیه؟شامم می دن؟منم دعوتم؟کی می خواد بره سربازی؟دو روز نبودما.ببین چه خبراییه
    گاهی میبینی طرف دکتر هست اما فقط دکتره:| هیچ چیز جذاب دیگه ای نداره:|
    یا مثلا میبینی که طرف یه لیسانس معمولیه. باهاش ازدواج میکنی بعد که میری تو زندگی و سختیا خودشو نشون میده بعد میگی کاش زن همون دکتر میشدم:|
    ------------
    و برعکس همه ی اینا هم وجود داره
    درجه اول برات اخلاقش مهم باشه. اگر اخلاقش خوب باشه میدونه تو سختی ها چه جوری رفتار کنه و ....
    و گرنه دنیا پول و ماشین و خونه داشته باشی اما دل خوش نداشته باشی، زندگی هیچ لذتی نداره
    مامان خودم بعد از این همه سال کار کردن بازم پولشو تو خونه بابام خرج میکنه و مشکلی پیش نمیاد
    --------------------
    من بازم میگم اگه اخلاق داشته باشه نصف بیشتر قضایا حله چون از نظر احساسی راضیت میکنه (به خاطر ذات ما دخترها)
    و اگر جربزه داشته باشه میتونه برات دنیا رو زیرورو کنه ولی باید اینجا صبر داشته باشی ستی
    -------------------
    اگر احساست بهت دروغ نمیگه همون دومی رو انتخاب کن:)
    و اگر خانواده ناراضی باشن که .....هیچی دیگه:|
    زهرا کامل گفت
    *اما به جز اخلاق در درجه بعدی خانواده و درجه بعدی برای من تحصیلات هم مهمه به این خاطر که از نظر شغلی درک متقابل میاره! اما بازم استثنا هست
    اما پول و خونه و ماشین مهم نیست چون وقتی به زندگی پدرم نگاه میکنم میبینم الان بعد از 30 خورده ای زندگی مشترک تازه به همه چی رسیده و اولش با مامان از صفر شروع کرد
    خو زهرا جون راستش رو بخوای من توقعاتم از زندگی بالاس
    یعنی دلم میخاد اول زندگی ماشین و خونه و اینا داشته باشیم
    یعنی میدونم حتی اگر خوش اخلاق ترین و با عرضه ترین مرد عالم من نصیبش بشم که خوشا بحالش :دی بازم سر این مسایل مادی میخوریم به مشکل.

    بعدم لعنت به این فرهنگ ما که همش به هم نگاه میکنیم کی چندتا مهریشه کی چی داره چی خریده!

    شخصا خودم عخش صداقت اخلاق عرضه و اراده خیلی مهمه برام ... :|

    و اما موضوع مهمتر
    اگر با همه ی این شرایط که فرض کنیم طرف داره و کاملا اوکی هست خونواده ت مخالف باشن چی؟ :|
    خب این باز برمیگرده به اولویت بندی تو عخشم...

    به شخصه کلا از ادمای اتو کشیده زیاد خوشم نمیاد:دی

    من چون خودم هویجوری رک و راحت و شوخم دوس دارم طرف مقابلمم همین باشه پس مسلما احساسم من رو به سمت کسی میکشونه که مثل خوتمه:Dدر واقع اینم بخشی از اخلاق هست دیگه...

    حالا در مورد من چون موقعیت و اینا برام در درجه بعدی هست نسبت به اخلاق پس دومی رو انتخاب میکنم:w12:
    من وقتی ازدواج کنم با کسی ازدواج میکنم که معیارهام رو داشته باشه و وقتی همچین ادمی پیدا کردم دیگه پول من و پول تو نداریم...زندگی مشترک میشه و هر دو برای یه هدف جلو میریم...ادمی که من بهش بله میگم کسی نیس که سو استفاده کنه از چیزی...جنبه داره...

    باز هم تاکید میکنم خیلی خیلی کم شده نسل این پسرهایی که من مد نظرم هست پس بنابراین زیاد حرص نخور عخشم:دی...احتمالا تا اخرش کسی یافت می نشود مگر اینکه خدا بخواد:d
    این فرایند اراده ، تلاش ، توکل رو من برای هر تصمیم زندگیم پیاده میکنم و همیشه هم از نتیجه راضیم چون به خدا اعتماد دارم و میدونم وقتی من به حرفش گوش میدم(حالا در همین حد معمولی) اونم بهترین نتیجه رو برام رقم میزنه...

    من شرایط ازدواج رو ساده میگیرم چون خدا سادگی رو بیشتر دوست داره....مهریه رو 14 تا میگیرم (تازه عند الاستطاعه) چون به تعریف خدا از مهریه اعتقاد دارم که صرفا هدیه ای هس از طرف مرد به زن و مرد باید توان پرداختش رو داشته باشه وگرنه عقد به مشکل خواهد خورد....من نمیگم طرف ماشین و خونه و ال و بل داشته باشه چون میدونم خدا دوست نداره به بنده ش سخت بگیری...من اگر طرف هیچ پس اندازی هم نداشت ولی دیدم ایمانش به خدا قویه و داره تلاشش رو میکنه و یه حقوق معمولی داره قطعا باهاش کنار میام تا خدا ببینه که من بنده ای که به اون ایمان محکم داره به خاطر مادیات رد نمیکنم...خب حالا به نظرت بازم خدا نمیاد به من و زندگیم کمک کنه؟:smile:من با خدا معامله میکنم همیشه...خدا به بنده ش کلک و نارو نمیزنه عخشم...
    تو دیدت خیلی بد بینانه س ستی...میدونی شایدم به این دلیله که نقش خدا و توکل به خدا و کمک های خدا رو نادیده میگیری...زندگی همش تصمیم من و تو نیست...بخش بزرگی از زندگی ما مربوط میشه به ارتباطمون با خدا...و من این رو با تک تک سلول هام حس کردم که بهت میگم...شعار نمیدم و از شعار دادن خوشم نمیاد...کاری رو هم ک خودم نمیکنم به دیگری توصیه نمیکنم...پس هر چی میگم یا تجربه ش کردم یا حسش کردم و تاثیرش رو دیدم...

    چیزی ک من مخصوصا در امر ازدواج بهش رسیدم اینه که هیچ وقت نمیشه با اطمینان صد در صد تصمیم گرفت و گفت این طرف ته تهشه...ذات ادم ها رو خدا میشناسه و لاغیر...پس باید تلاش کرد تا شناخت و بعد با توکل به خدا تصمیم گرفت...توی تصمیم گیری هم به حرفا و دستورات خدا گوش کرد اونوقت دیگه نتیجه رو سپرد به خودش...
    خب با نام و یاد خدا نطق بعدی رو اغاز موکونم:دی

    خب دقیقا چون محدودیم میگم لااقل با تل بحرفیم یه کم خو:|...باو طرف هر چقدرم نقش بازی کنه باز یه جاهایی سوتی میده و کم میاره...اینو دیگه تو باید تیز باشی و بفهمی:|
    همین طرف به من میگفت شما خیلی باهوشی:دی
    درسته هر کسی میتونه نقش بازی کنه ولی اینم در نظر داشته باش که بعد از یه مدتی خیلی راحت میشه شناخت کی داره نقش بازی میکنه و کی خودشه!

    پشت همین تلفن میشه سوالات چالش برانگیز پرسید و عکس العمل طرف رو دید:|

    منم تو خونه پدری راحت بودم...همه راحتیم اما من خیلی وقته اینو فهمیدم که هیچ شوهری(دقت کنید هیچ شوهری حتی بهترینش)نمیتونه راحتی منزل پدری رو فراهم کنه!پس باید ادم خودش رو با شرایط وفق بده...بعدشم قرار نیست سختی بکشی...اگر ساده بگیری همین حقوق کم هم میتونه زندگی معمولی رو فراهم کنه و در عین حال شاد باشی و رضایتمند..بازم میگم به شرطی که طرف آدم باشه و همه معیارهای دیگه رو داشته باشه و من تا همچین ادمی پیدا نکنم مزدوج نخواهم شد:|
    اینم بگم اون دکتره اخلاقش هم خوب باشه.
    تنها فرقشون احساس من باشه این وسط. یکی میشینه یکی نمیشینه به دل :|
    زهرا نکن اینکارارو. 14 سکه ؟ :|
    باور کن مردا حتی اگر فرشته هم باشن باید طور دیگه ای رفتار کنی :|
    پولت مال خودته. نذار تو زندگیت :|
    مثال بزنم
    یه دکترای اقتصاد داریم. خیلی اتوکشیده و عصا قورت داده که ذره ای به دل من نمیشینه با ظاهر همون شبیه مدیر کلا :|
    یعدم یه لیسانس معمولی داریم که اثن یه جوریه :دی همش حس میکنی باهاش راحتی . خودشه. وقتی کنارش هستی انگار خلاهات پر میشه.میدونید چی میگم؟:|
    ولی وضعیت مالی و ظاهر و ... کاملا معمولی.
    کاملا معمولی یعنی خیلی خوشگل تر و خوش تیپ تر و پولدارتر از اون هستن.
    خب الان من معیار رو میذارم رو اخلاق.
    بعد میگم اوکی
    حالا وارد زندگی که شدیم ازین سورپرایزای نفیذی هم نوش جان میکنیم و بعد به نظرتون اخرش چی داریم؟ :|

    یعنی واقعا در اینجا شما به چی طرف نگاه میکنید واسه انتخاب؟
    پشیمون نشدن در ازدواج برای من از همه چی مهمتره! نمیخام حتی یک ثانیه پشیمون بشم از انتخابم :|
    تنکس ا لات فور یور ریسپاندز :دی

    باو منظورم اینه که چون ما خیلی محدودیم تو روابط اخه چطور میشه صرفا تلفن بگیریم دستمون و به اخلاق هم پی ببریم
    متوجهید منظورمو؟
    طرف انقدر نقش بازی میکنه که اصن ذره ای خیال نمیکنی که ممکنه بلوف باشه
    من خودم شخصا ته بدبین های عالمم. از نظر من همه ی پسرای دنیا بدن مگر اینکه خلافش ثابت بشه.
    حالا تصور کنید با این عینک بدبینی چطور به این نتیجه برسم که فردی خوبه اونم صرفا با تلفن ؟ :|
    حتی بیرون رفتن هم با اون اداب دست و پاگیر افاقه نمیکنه.
    در نتیجه تشخیص ما کاملا به شرط چاقو می باشه و اصن معلوم نیس اخرش کال باشه یا شیرین؟ :|

    واسه همین میگم لااقل به فاکتورهای دیگه هم توجه کنیم اخرش کاملا سرمون بی کلاه نمونه :دی
    من چون در خانه ی پدری بسیار راحت بودم یعنی هستم :دی واقعا برام سخته اول زندگی مشترک بخام سختی بکشم
    نه اینکه نتونم چرا تحملم بسیار هست منتها سخته. یهو از راحتی بیفتی تو سختی.
    یعنی اخرشم باید عخش بذاریم سر سفره گاز بزنیم من که میدونم :|
    ادامه:دی
    حالا اگر من به دو سه برخورد اولیه اکتفا میکردم و میگفتم این مورد مناسبه مطمئنا هیچ وقت نمیتونستم به عمق اخلاقش پی ببرم....بنابراین حداقل یکی دو ماه دوره اشنایی لازم خواهد بود...اونم کاملا رسمی و بدون شوخی:|

    اینم بگم که هیچ وقت یه نفر کاملا مطابق میل ادم نیست...میگن 70 درصد معیارات رو توی یکی دیدی ینی اون شخص گزینه مناسبی هست برای ازدواج...

    پ.ن:اینا رو برای مامی میگفتم همین طور خیره شده بود به من بعد گف این طوری که تو سخت میگیری تا اخرشم کسی گیرت نمیاد:دی...خدایی من سخت میگیرم؟:|
    و اما پاسخ سوال مهم تر:دی

    ببین ستی من ازدواج چیزی نیس که بشه با یکی دو برخورد اصطلاحا سر و تهشو هم آورد!باید حداقل یکی دو ماه با طرف صحبت کرد تا تونست همین ضروریات اخلاقی رو کشف کرد...بازم البته به قول نفیث جای سورپرایز باقی خواهد موند:دی اما یه دید کلی میشه داشت که طرف حداقل ها رو داشته باشه...

    الان همین طرفی که من بهت گفتم اونور، حدود یه ماهی تلفنی(شماره موبایل ندادم بهش گفتم با شماره ثابت دفتر تماس بگیره:|) باهاش حرفیدم...کاملا رسمی(رسمی در این حد که فعل ها رو هم جمع به کار میبردیم..ینی اون دوس داشت صمیمی تر باشه ولی من نذاشتم:|)همین یه ماه باعث شد من موارد اخلاقی از این کشف کنم که با معیارهای من جور در نمیومد...در صورتی که اولش خیلی به نظر مناسب بود...از نظر معیارهای دیگه هم اوکی بودا ولی از نظر بعضی خصوصیات اخلاقی مورد پسند من نبود...
    ادامه قبلی(نذاشت ارسال کنم گف زیاد حرف زدی:دی)

    برای شروع زندگی یکی یه حلقه برای طرفین کافیه:smile:نه نیازی به طلای انچنانی هست و نه هیچ چیز دیگه...مهریه من هم 14 تاس ...از الان به خانواده ت بگو بعدا موشکل پیش نیاد:دی

    البته به نظر من دوران عقد نباید طولانی باشه و نهایتا شش ماه اما اگر طرف به معنای واقعی آدم بود(که متاسفانه خیلی خیلی کم شده این مورد:|)میتونیم تا دو سال هم دوران عقد رو طول بدیم تا بتونه خودشو جمع و جور کنه...حتی ایشالا اگر من خودمم کارمند رسمی شدم کمک میکنم تا زودتر بریم سر خونه زندگیمون:smile:البته بگم من مراسم میخواما:دی...مراسم مجلل نه ..در همین حد معمولی.. چون لباس علوس دومس دالم:redface::d

    خلاصه لپ مطلب این که طرف از نظر 4 تا معیار اول من اوکی باشه همه جوره باهاش کنار میام...تازه عاشخشم میشم...این خعلی مهمه:love:چون زهلایی به این زودیا عاشخ کسی نمیشه:d:w12:
    فدامدات برم و برنگردم:شکلک فدامدا رفتن

    تو هم عخش ازلی منی:|

    نه عزیزم...اتفاقا این طوری بیشتر قدر هم رو میدونید و به قول نفیس یه تعهدی ایجاد میشه...اخه نمیشه که دو سال منتظر یکی باشی بعد طرف تو سربازی سرش بخوره به جایی بیاد بگه عصن تو کی هستی:|:|...حتما حتما باید یه تعهدی ایجاد بشه...

    اخلاق از همه چیز مهمتره ستی من...البته برای من ایمان و اعتقادات طرف هم به اندازه اخلاق مهم هست...کلا اولویت های من این طوری هستن:
    1.ایمان
    2.اخلاق(صداقت هم که دیگه اوجب واجبته هر چقدرم خوش اخلاق باشه ولی صادق نباشه به درد نمیخوره:|)
    3.تحصیلات در حد خودم یا بیشتر ولی کمتر هرگز
    4.خانواده چون جایی هست که شخصیت طرف اونجا شکل گرفته
    5.شغل و درآمد

    اگر طرف همه ی اولویت های قبل از شغل و درامد رو داشته باشه ولی خب بنا به دلایلی فعلا شغل مناسبی نداشته باشه یا درامدش کم باشه قطعا باهاش کنار میام...چون من کلا ادم ساده پسندی هستم و کم خرج:دی...البته به قول نفیث باید جربزه هم داشته باشه که بدونم بعدا تلاشش رو میکنه...
    با یکی دو برخورد یه سری اخلاقیات به خصوص دست ادم میاد اما ریز اخلاقیات که دست ادم نمیاد
    باید دیدارها بیشتر باشه
    تازه خیلی از اخلاقیات میمونه واسه سوپرایز بعد ازدواج:| که قشنگ بخوره تو ذوق:دی
    --------------
    دیشب همون 12.15 کله گذاشتم! در واقع بیهوش شدم:|
    اگر اخلاق و جربزه داشته باشه همه چی حله! من به شخصه با داشتن این دو فاکتور منتظر میمونم
    اخلاق که از اوجب واجباته
    و اگر جربزه داشته باشه همه ی امکانات مادی رو برات فراهم میکنه!
    -----------------------
    و قبل از سربازی حتما عقدی چیزی بکنین!! چون تعهد میاره! و دیگه هر دو طرف میدونن که دیگه شرایط قبل رو ندارن
    من پسرخالم و پسردائیم با دوست دختراشون:دی همین شرایط رو داشتن. عقد کردن بعد رفتن سربازی و ادامه ماجراها....
    میگذره این دوسال... ولی شاید اگه نشه حسرتش تا ابد در دل بمونه
    بعدم سوال مهم تر
    چطور با یکی دو تا برخورد اخلاق طرف دستت میاد؟
    مرسی از اومدنت
    عخش ابدی منی :|
    یعنی عخش که میگم یعنی خود عخشا!

    خب عقد میگن خیلی بدتره چون دو سال دوریو سخت میکنه برات وقتی عقد باشی
    وقتی نباشی حدااقلش اینه که هی نمیگی ای شووورم وای شووورم :|

    پس تو میگی اخلاق ایز مور ایمپرتن دن ادرز؟
    اخلاقشم اوکی باشه ولی پول مو نداشته باشه چی زهرا؟
    من اخه ادمیم نیستم بی پول بتون سر کنم
    رو این حساب پرسیدم ازت.

    واسه شروع زندگی با چیا میتونی استارت کنی؟
    اصن یک کلوم ختم کلوم
    کی بیایم خاستگاری؟ :دی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا