s_aa
پسندها
4,070

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • رمانه.........درمورد ی جانباز بعد از جنگ البته جانباز شیمیایی........خیلی قشنگه اما غم انگیز

    نه نخوندم............زیادی رمان نمی خونم

    دانلودش کردم............اینم لینک دانلودش

    http://readbook.ir/1743/
    کتاب خوبی هست اما ب نظر من نخونیدش.......درباره یه جانبازه........ی جون......و .........و........

    خوشم ازش امد......اما با هربرگش اشک ریختم
    ع هستید.........میخواستم برم هااااا

    خب الان دارم سرچ میکنم دانلودش کنم...........فقط امیدوارم ک زیاد نباشه........و غم انگیز نباشه..........اخرین باری ک کتاب خوندم مهرو مهتاب بود.......خوندیدش؟؟؟
    ببخشید دیگه ی هویی رفتم............انگار نیستید...................دوباره برم.........:D..............:confused:
    اره دقت کردی .....شعر های حافظ و مولوی..........همین وجه تمایز رو با دیگر شعر شاعران دارن

    علاوه بر ظاهر زیبا از عرفان سرشار و دوپهلو هستند!!!
    شعرهای حافظ بیشتر عرفانی اند..........و جمع میبنده .........مقصودش بیشتر راه رسیدن ب خداست

    و شعر مشیری هم در ادامه شعر حافظ وضعیت ناب سامان و روزگار رو میگه...........
    اون ک بعله................معروف ترین شعر حافظه..............اما من شعر مشیری رو هم دوست دارم.....

    خیلی مفهوم داره..........البته اگه اول مطلب و معنی شعر حافظ رو بفهمی..............ک فهمیدنش خیلی سخته:(
    الحمد.........و سپاس خدارا

    ک هم شما خوبید..........و هم من خوبم:D

    خب متوجه شعر شدید..............نظرتون درباره دوتا ............هم حافظ و هم مشیری؟
    سخت است که حرفت را نفهمند!
    سخت تر این است که حرفت را « اشتباهی » هم بفهمند...!
    حالا می فهمم...
    خدا چه « زجری » میکشد!
    وقتی این همه « آدم» حرفش را نفهمیده اند که هیچ...!
    اشتباهی هم فهمیده اند.
    "استاد اندیشمند دکتر علی شریعتی"
    سلاااااااااااااااممممم سحرم..

    شکر خدا من خوبم

    تو خوبی؟؟

    عروسی دوستم بود دیروز انقد عروسی رفتم
    این چنوقته افسردگی گرفتم:biggrin:
    سلام خواهش میکنم

    شعر معروف حافظ بود...........ک خیلی قشنگه

    و زیبایی جواب شعر شون.........شعر فریدون مشیری بود..............گفتک شاید براتون جالب باشه.........


    سر میدهیم این اخرین فریاد درد الود را...........
    شب تاريك و « بيم موج » و گردابي چنين هائل
    كجا دانند حال ما « سبكباران ساحل ها »
    ((حافظ ))

    ****
    در آن شب تاريك وآن گرداب هول انگيز،

    حافظ را

    تشويش توفان بود و « بيم موج » دريا بود !

    ما، اينك از اعماق آن گرداب،

    از ژرفاي آن غرقاب،

    چنگال توفان بر گلو،

    هر دم نهنگي روبرو،

    هر لحظه در چاهي فرو،

    تن پاره پاره، نيمه جان، در موج ها آويخته،

    در چنبر اين هشت پايان دغل، خون از سراپا ريخته،

    ***

    صد كوه موج از سر گذشته، سخت سر كشته،

    با ماتم اين كشتي بي ناخداي بخت برگشته،

    هر چند، اميد رهائي مرده در دل ها؛

    سر مي دهيم اين آخرين فرياد درد آلود را :

    - (( ... آه، اي سبكباران ساحل ها ... ! ))
    لا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
    که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

    به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید
    ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها

    مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
    جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها

    به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
    که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها

    شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
    کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها

    همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
    نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل‌ها

    حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ
    متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها
    برا منم دعااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا کنید
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا