به قول حسین پناهی:
می دانی، یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی “تـعطیــل است” و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت، باید به خودت استراحت بدهی، دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال ســوت بزنی، در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند، آن وقت با خودت بگویـی :
بگذار منتـظـر بمانند…
گاهی سکوت
اتاقم را دوست دارم
انجا در تاریکی اتاقم
به تیک تاک ساعت
گوش میدهم
و با یادت خلوت میکنم و
تمام حرفهای قلبم را برایش میگویم
و چه مشتاقانه
گوش میدهد ...
چرا که نه!
کار تئوری عملی نداره کار کاره باید یاعلی بگی و بری جلو ... هرچی پیش امد خوش امد...
من خودم توهر زمینه ای به پستم بخوره فعالیت میکنم خوب ضررم نکردم... و هیچوقتم بیکار نموندم
خوش به حالت کاش این پروژه مال من بود دو ماهه جمعش میکردم خیلی شیرینه دلم برای جمع آوری مطلب و خلق یه کتابچه خیلی تنگیده باورکن...............
بعد افسوس این روزارو میخوری.......
برو با استادت صحبت کن ببین چی میخواد علکی وقتت تلف نشه هر استادی یه سلیقه ای داره یکی میخواد حجمش زیاد باشه یکی یه پروژه خودش داره میخواد رو اون کار کنی یکی........ بلخره ببین چی میخواد هدفاشو یادداش کن که فقط دنبال همونا بگردی سریع جمعش کنی برههههه
بازم ازاین پیامای نامید کننده چرا...؟
بچسب به درس کلکشو بکن هم سرت گرم میشه هم یه کار مثبتی میکنی باری هم که بدوشته بلخره باید انجامش بدی...
منم دارم میرم تهران اگه کتابی چیزی میخوای اینجا نیس تا بگیرم بیارم..
ولی اون بالایی اینقدررر خوبه که خودش بهانه جور می کنه تا باز بهش توجه بشه شاید دیدن یه پروانه دیدن اسمون شنیدن صدای مادر شنیدن اذان موذن زاده همه یه بهونه باشه تا دلا همه شون تا ابد خدایی بشه . کاش اول خودم بعد هم همه اینجوری بشیم .