ج.شقا:
فدامدات برم و برنگردم
یاد امیرعلی و علیرضا افتادم شقا

امیرعلی داشت با موبایل بازی میکرد علیرضا گفت بده منم بازی کنم امیرعلی گفت:نه نمیدم بهت امواجش برات ضرر داره
خو باشه به من میوه ای شو بده
ما هم خیلی وقته (از همون موقه که دیگه نشد جیز کنیم چیزی رو:|)این سلاح پاکوندن و ویرایشوندن ازمون ربوده شده شقا:شکلک آه و حسرت
ج.نفیث:
نفیث حال میده اینو هی اونجا تکرار کنیم.....وااااااااای میزنه میپوکونه مارو
سلام عخشم
هاع میبینی هر چی یخ و اینام گذاشتم نرفت

مرسی نازنینم...فدامدات
