-
به گل آفتابگردون گفتن چرا شبا سرت پایینه روز که میشه سر به هوا میشی
گفت آخه شبا ستاره ها چشمک‌میزنند نمی خوام به خورشیدم خیانت کنم
چه خبر خورشیدم
منتظرم
سلام.........
نامه ی خدا !!....
.
.
.
خاطرات کودکی .....
مشق این روزهای کودکانِ معصوم بنی هاشم ؛
در مدرسه ی کربلا
بابا آب
بابا آب ...
ویلــــن ســـازی شکستـــه و محـــــــزون است!
ســــازی به وسعـــت درد، به امتـــداد غــــم، ســـازی که جمـــله دردهـــای آدمــی را در طبـــیعت او ریختـــه اند!
بایــد او را تا ســــرحـــد اشــک، نوازش کـــرد..بایــد او را تا ســـرحــــد فـــریاد نــواخت...
سلاااام اجی جونم نیستی؟؟؟!!!.....
سلام دل تنگی خیلی بده به مولا........
غم انگيز است پاييز
و غم انگيزتر،
وقتي تو باشي و
من برگ‌ها را با خيالت
تنها قدم بزنم...
zehtok?
یادش بخیر اون وقتا.....
گاهی آنکه سراغی از تو نمیگیره دلتنگترین برای دیدنت است.....
همیشه آنکه
نمی بینی نامهربان نیست!
سلام گلکم خوبی؟
من خدایی دارم، که در این نزدیکی هاست
نه در آن بالاها
مهربان، خوب، قشنگ
چهره اش نورانیست
گاهگاهی سخنی می گوید، با دل کوچک من، ساده تر از سخن ساده من
او مرا می فهمد
او مرا می خواند،
او مرا می خواهد . . . -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
