بله که خوبه...
در بدترین شرایط بهترین تصمیم را میگیرم.......
البته من بی اطلاع بودم...
فکر کردم مراسم ساده ای برگزار میشه اونم در ولنجک.....
تمرکز داشته باش....
از نوع پسر خیلی مثبتش هستم
سه دزد بزدزد رفتن بزدزدی یه دزد بزدزد دو بز دزدید
دو دزد بزدزد یه بز دزدیدن، یه دزد بزدزدبه دو دزد بزدزد گفت من
که یه دزدبزم دوبز دزدیدم اونوقت دو دزدبزدزد یه بزدزدیدین؟!
میدانم....
اتفاقا تنها جایی که نمیرم جشن تولده
آخه یه سری رفتم اینقدر اشانتیون آمده بود
از ادامه جشن خودداری کردم.....
دیگه چی.....
مگه من از اوناش هستم........
حیف نون می ره هتل
صبح روز اول می ره توی رستوران هتل صبحانه بخوره
می بینه روی تابلو نوشته: “از ساعت ۷ الی ۱۱ صبحانه…
از ساعت ۱۱ الی ۵ ناهار و از ساعت ۵ الی ۱۱ شب شام سرو می شود…”
پیش خودش می گه: پس من کی وقت کنم برم شهر رو ببینم؟