خودت بَرو، با اون لهجه ت :/
-
71 هستیییییییییی یعنی
من اخرش تو سن ادمیزاد سر در نیاوردم
سونیا:|
وبت تحریم میشه تا اطلاع ثانوی....:|
چند سالت بود توووووو هان
سلام
نه بابا هستم! بستم یکم درس بخونم مثلا
باشد که این مهم براورده گردد...
آمین.....♥♡♥
تعطیلی، کاریتم نمیشه کرد
از بس تنبلیییییییی تو
چه میکنی درسو مشقت نوشتی
اهوم پیر شدی نیگاه کن دستت داره میلرزه
قربانت صاحبش قابل داره...بی شخصیت
نچ هنو جوونم تو پیر شدی یادت نیست
من یادمه پس جوونم
اخرشههههه ترم اخرم اگه از این 24 تا هیچتاش نیوفتم
چ استقبال گرم و ویژه ای...متشکرم
اهوم اون زمونا که جوونتر بودیم میگفتی
خوب قبلا میگفتی موسن الان یهو گفتی مهندس جا میخوره ادم دیگه
تو چطوری خوبی دیگه
خوب تو اینجور ادمی نبودی خوووووووو
یهو گفتی مهندس تعجبیدم
خوبم ممنون
خوببببببب پر سعادت شوووووو دیییییی
فَـــــــــــدا مَـــــــدا
بس که تعطیلی :/
ها برو
برو نوش جونت
من نخوردم
مرسي از حرفات
شايد رفت ميخ اهنين در سنگ
منم برم
فعلني
نه بابا اون حلقه ست
این جک و جونور ها چین؟ چه باحالن
قشنگ بود
دختره ی تعطیل :/
همين كه اونم تو همين دنياس كه من هستم
از همين هوايي نفس ميكشه كه من ميكشم
به همون ماهي نگاه ميكنه كه من نگاه ميكنم
واسم كافيه
سالهاست رفته اي و من هنوز به خود ميلرزم
درست مثل شاخه اي كه چند لحظه قبل پرنده اش پريده باشد
خداوند نميخواهد ما به هم برسيم...
شايد تنها دليلش اين باشد كه...
اگر كنارم باشي...
ديگر هيچوقت...
هيچ چيز...
از او نخواهم خواست...
وقتي كسيو كه دوس دارم كنارم نباشه علم و مهارتم نميتونه جاي خاليشو واسم پر كنه
باشه سعي ميكنم
باشه
وايميستم از دور نگاش ميكنم
با همسرش
از دور ميبينم شايد خوشبختيشو -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
