محدثه یوسفی
پسندها
648

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلامممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
    صبح بخير و شادي
    خوبي
    محدثه خانم منم قصدم اون دوستی نبود که شما فکر می کنید:gol:
    مهم نیست اكنون زندگی ام چگونه میگذرد ،
    عاشق آن خاطراتی هستم که تصادفی از ذهنم عبور میکنند و باعث لبخندم میشوند !

    خاطرات من
    پابلو نرودا
    شب است ودر بدر کوچه های پر دردم
    فقیر وخسته
    به دنبال گم شده ام میگردم
    اسیر ظلمتم
    ای ماه پس کجا ماندی؟
    من به اعتبار تو فانوس نیاوردم...

    درد را احساس کن
    عشق را ادراک کن
    و مرا پیدا کن
    تا که آغوش تو آرا مگه من باشد
    تا که احساس تو هر ذره و ادراک تو هر لحظه ی من
    و من از خود بی خود
    تو مرا پیداکن
    شاید اینجا و در اعماق نگاه توخدایی باشد
    او خدایی همه شور
    او خدایی همه عشق
    او خدایی تنها
    مثل من همچو تو و بیش از ما
    درد را احساس کن
    عشق را ادراک کن
    و مر ا پیداکن
    تاکه آغوش توآرامگه من باشد
    با تو لحظه های زندگیم را با زیباترین سرودهایم مینوازم...
    با تو شب هایم را با زیباترین روئیاها به صبح میرسانم...
    با تو روزهایم را با زیباترین امیدها با شب پیوند میدهم...
    با تو دنیا را با زیباترین زیبائی ها در هم می آمیزم...
    با تو هر لحظه شور دیگری در سر دارم..."آشنای درو"
    ماييم كه بر هر كه دل خود بسپاريم
    در راه وفاداري او جان بسپاريم
    سلاممممممممممممممممممم مهربون
    چطوري
    خوبي
    چه متناي زيبايي تو پيجت گذاشتي
    بعد از مدت ها دیدمش!

    دستامو گرفت و گفت چقدر دستات تغییر کردن…
    خودمو کنترل کردم و فقط لبخندی زدم…
    تو دلم گریه کردم و دم گوشش گفتم:
    بی معرفت! دستای من تغییر نکرده…

    دستات به دستای اون عادت کرده…
    سلام به همه اونایی که دوست داشتن رو دوست دارند
    همه اونایی که با خوشحالی بقیه خوشحال می شن و با غم دیگران دل های
    مهربونشون غمگین میشه .
    این روزا شاید دستای زیادی تو جیبای خالی میره
    و
    نگاه های قشنگی سرد و بی روح شدند
    اما میشه با لبخندی پراز مهر ,لبخندی به لبها بنشانیم
    حتی به اون غریبه غمگین
    نزدیکت می شوم بوی دریا می آید
    دور که می شوم صدای باران
    بگو تکلیفم با چشمهایم چیست ؟
    لنگر بیندازم و عاشقی کنم یا چتر بردارم و دلبری کنم ؟؟؟
    لحظه ها را با تو پرپر میکنم گاهگاهی چشم خود تر میکنم
    صبح و شب یادت مرا پرکرده است
    زندگی را با تو من سر میکنم
    خوب و شیرین منی عمر منی
    روزهایم با تو بهتر میکنم
    خوب میدانی برایت زنده ام
    این دل شوریده را بهر تو اطهر میکنم
    مردن و گم شدن از ماست نه از فاصله ها

    دل از این هاست که تنهاست نه از فاصله ها

    گرچه دیگر همه جا پر زجدایی شده است

    مشکل از طاقت دلهاست نه از فاصله ها......
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا