مراسم سوم امام حسین امشبه میتونید عکس بگیرید بعضی هام بخاطر علاقشون از قبل از مراسم امام حسینو عزاداری عکس داشتن
-
ممنونم خیلی متن های قشنگی بود
تازشم بهتل از تو فقط خودتييييييييييييييييييييييي(ببين چه هندونه ي بزرگي زير بغلت گذاشتم)
الان كه اومدم شما نيستي داداشيييييييييييي
عرز تصقير.تند اومدم تندتر رفتم . نشد پيام بحدم
بازم عرزخواهم
سلام خوبي؟
چه خبر برادر بسيجيييييييييييييييي؟
من خادمه در خانه ي شاه ولایم
جارو کش صحن و سرای مرتضایم
من آمدم اینجا نه از بهر عزیزی
من آمدم در خانه ي حیدر کنیزی
خدمتگزار کودکان مه جبینم
من مادر عباسم و اُمّ البنینم
در چشم خود بحری ز خون اشک دارم
من خاطری بد از فرات و مشک دارم
غم نیست گر عباس را در خون کشیدند
یا اینکه با شمشیر دستش را بریدند
چشمش اگر زخمی است این تاوان عشق است
در جنت فردوس او مهمان عشق است
گر جسم او در علقمه شد پاره پاره
شادم که زهرا کرده ماهم را نظاره
تنها غمم اینست او آبی نیاوُرد
با رفتنش امید را از خیمه ها برد
تا هست این دنیا و تا من زنده هستم
از مادر اصغر بسی شرمنده هستم
سلاااااااااااااااااااااام علیرضای عزیززززززززززززززززززز............
مرسی ممنون خوشحال شدم...
این کوسه اومده اونایی که به من سر نمیزننو گاز بگیره
مشکل خودته دیگه از دست من کاری بر نمیاد[IMG]
.
.
.
و امروز در کربــــلاست که شمشیر شیطان از خــون شکست می خورد؛
از خون عاشـــق، خون شهیـــد!
.
.
.
:gol:•۩❖۩•...فریاد یا محمدا ...•۩❖۩•. ویژه نامه ماه محرم*شب و روز عاشورا:gol:
________________
:gol:پرسش های عاشــــــــورایی:gol:
سلام دوست خوبم :gol:
با آرزوی قبولی عزاداری هایتان :gol:
شما دعوت هستید در صورت تمایل گوشه ای از مراسم عزاداریتان را به ما نشان دهید:gol:
مشک را که پر آب کرد، از خوشحالی
حتی حواسش نبود
دستانش را بریده اند!
بعد ریخته شدن آب هم
آنقدر ناراحت...
که باز فرصت نکرد
سراغی بگیرد از بازوانش...
فقط وقتی حسین آمد بالای سرش
می خواست دست به سینه سلام دهد
که تازه فهمید
دستانش نیستند!
.
.
.
•۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم است...•۩❖۩• ویژه نامه ماه محرم*روز تاسوعا
بله اسب دوست دارم
سوارکاری هم تا حدودی بلدم
اسب اصیل کادو خوبه اما با هزینه نگهداریش اونه که مهمه
خودتو هماهنگ كنين فقط چند روز قبل اومدن بگين كه گاوي شتري ، مرغي ،مورچه اي قربوني كنيم
واقعا شيرين كه نيس انگار هيچكي نيس
دلخــــور که میشوم
بغض میــکنم ...
می آیم پشت صفحه ی مانیتورم ...
کامنت مینویسم و
صورتک میگذارم ...
صورتکی که میخندد "
"
و پشتش قایم میشوم
که فکر کنی میخندم
و بخندی...
اشکهایم میـــــــآیند و من
مدام با صورتک مجازی ام میخندم ...
تو که میــخندی
باورم میشـــود ...
شاد میشوم
اشکهام روی گونه ام می خشکند ...
همه چی خوبه....خودت چطوری خوبی....
علی رضا تو این شب های عزیز من و بین دعا هات فراموش نکن که خیلی محتاج به دعا ام...
سلام صب بخيل
باشه اگه با يه ناهار تو شمشير دشمنيتو غلاف ميكني باشه جهنم و ضرر . نهار مهمون من
لطفاً بیا
ببخش منو
اما الان ب ی شونه نیاز دارم
دارم نازش میکنم. نترس داره عشق میکنه
باشه عیبی نداره....
اره کاملااااااااااااااااااا مشخص عزیزم............... -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
