tanha-s
پسندها
39

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • تنهای رو کشیدم بهت میگم دچارش نشو خخخخخخخخخخخخخخخیلی بده
    واقعا راست میگی دنیایی کثیفی شده
    باید خیلی حواست باشه
    بامن که دوست هستی؟
    نه اینتور نباش لنسان هرچی دوست داشته باشه بازم کمه ال بوته ازنوع خوبش
    بابا بچه تهرونی چرا تنهای مگه سرکلاس نیستی توم ما هم که اینجا در خدمتیم
    نه بابا غمگین کجایه خیلی خوشم از این نوع شعر ها میاد دوست عزیز راستی میدونی من اسمتو نمی دونم
    نه بابا شما بزرگید عزیز این چه حرفیه
    ما هیچ مشغول مشق ومدرسه هستیم سرکارم میریم ای زندگی میگذره خوشیم وقتی که اینجام پیش دوستام
    سسسلام به خدا شرمنده هیچ متوجه نشدم پیام زدی
    قربان شما من زیر سایه شما هستیم بزرگ
    ياد من باشد فردا دم صبح
    به نسيم از سر صدق سلامي بدهم
    و به انگشت نخي خواهم بست تا فراموش نگردد فردا
    زندگي شيرين است، زندگي بايد كرد
    گرچه دير است ولي
    كاسه‌اي آب به پشت سر لبخند بريزم، شايد
    به سلامت ز سفر برگردد
    بذر اميد بكارم در دل، لحظه را دريابم
    من به بازار محبت بروم فردا صبح
    مهرباني خودم عرضه كنم
    يك بغل عشق از آن‌جا بخرم
    ياد من باشد فردا حتماً
    به سلامي، دل همسايه خود شاد كنم
    بگذرم از سر تقصير رفيق، بنشينم دم در
    چشم بر كوچه بدوزم با شوق!
    تا كه شايد برسد همسفري، ببرد اين دل ما را با خود
    و بدانم ديگر قهر چيز بديست!
    يا من باشد فردا حتماً
    باور اين را بكنم، كه دگر فرصت نيست!
    و بدانم كه اگر دير كنم، مهلتي نيست مرا
    و بدانم كه شبي خواهم رفت...
    و شبي هست، كه نيست پس از آن فردايي
    ياد من باشد
    باز اگر فردا، غفلت كردم
    آخرين لحظه‌ از فردا شب
    من به خود باز گويم اين را:
    مهربان باشم با مردم شهر
    و فراموش كنم هرچه گذشت....
    "امشب
    می خواهم بگوییم
    مرا
    ب ب خ ش
    تکه تکه حرف ها ازدهانم بیرون می ایند
    می ترسم نکند
    شاکی شوی
    می ترسم نکند
    رد شوم
    می ترسم
    به فرشته ها بگویی با این دیگر کاری نداشته باشید این به خودش واگذار شده
    میترسم خدا
    می ترسم
    پس شکسته
    می گویم
    ب ب خ ش
    تا رحم کنی
    به این
    ش ک س ت ه
    اما هرچقدر من بد سابقه ام تو خوش سلبقه ای
    در ترس هم امیدم به تو را رها نمیکنم
    به همین امیدی که در دلم کاشته ای پیشت می اییم
    و
    می گوییم
    ب ب خ ش"
    هوا سرد است

    یک استکان چای داغ میهمان من باش

    کنار پنجره خاطره ها

    چای دوستی من همیشه تازه دم است.
    دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش
    راه آسمان باز است ، پر بکش
    او همیشه آغوشش باز است ، نگفته تو را میخواند ؟
    اگر هیچکس نیست ، خدا که هست . . .
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا