sina.....69 Oct 27, 2013 از صدای گذر آب چنان می فهمم تندتر از آب روان عمر گران می گذرد زندگی را نفسی است ارزش غم خوردن نیست آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست . . .
از صدای گذر آب چنان می فهمم تندتر از آب روان عمر گران می گذرد زندگی را نفسی است ارزش غم خوردن نیست آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست . . .
S O R M E Oct 27, 2013 من دلم ميخواهد خانهاي داشته باشم پر دوست کنج هر ديوارش دوستهايم بنشينند آرام گل بگو گل بشنو...؛ هر کسي ميخواهد وارد خانه پر عشق و صفايم گردد يک سبد بوي گل سرخ به من هديه کند شرط وارد گشتن شست و شوي دلهاست شرط آن داشتن يک دل بي رنگ و رياست... بر درش برگ گلي ميکوبم روي آن با قلم سبز بهار مينويسم اي يار خانهي ما اينجاست تا که سهراب نپرسد ديگر " خانه دوست کجاست ؟ "
من دلم ميخواهد خانهاي داشته باشم پر دوست کنج هر ديوارش دوستهايم بنشينند آرام گل بگو گل بشنو...؛ هر کسي ميخواهد وارد خانه پر عشق و صفايم گردد يک سبد بوي گل سرخ به من هديه کند شرط وارد گشتن شست و شوي دلهاست شرط آن داشتن يک دل بي رنگ و رياست... بر درش برگ گلي ميکوبم روي آن با قلم سبز بهار مينويسم اي يار خانهي ما اينجاست تا که سهراب نپرسد ديگر " خانه دوست کجاست ؟ "
ALIREZA.F.1988 Oct 27, 2013 http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/506556-%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF-%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%D9%8A%D9%86-%D8%A2%D8%A8%D8%AC%D9%8A-%D8%A8%D8%A7%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D8%AF%D9%88-%D8%A8%D8%AF%D9%88-%D8%AC%D8%A7-%D9%86%D9%85%D9%88%D9%86%D9%8A
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/506556-%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF-%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%D9%8A%D9%86-%D8%A2%D8%A8%D8%AC%D9%8A-%D8%A8%D8%A7%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D8%AF%D9%88-%D8%A8%D8%AF%D9%88-%D8%AC%D8%A7-%D9%86%D9%85%D9%88%D9%86%D9%8A
zibaabdy Oct 26, 2013 إإ اي بابا شوخي كردم بابا آخرين بارمه ديگه گازش نميگيرم ديكه تو هر كاري ميخواي بكني بكن دلت ميخواد تا فردا گازش بگير
إإ اي بابا شوخي كردم بابا آخرين بارمه ديگه گازش نميگيرم ديكه تو هر كاري ميخواي بكني بكن دلت ميخواد تا فردا گازش بگير
sina.....69 Oct 26, 2013 نگاه کن آن دور دستها يکي تنها به انتظار ايستاده لبخندي عاشقانه ، دستي برايش تکان بده… تا بشکند حصار سنگي تنهايي اش...
نگاه کن آن دور دستها يکي تنها به انتظار ايستاده لبخندي عاشقانه ، دستي برايش تکان بده… تا بشکند حصار سنگي تنهايي اش...