tahereh68
پسندها
675

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • عاشق ترین مرد ، آدم بود
    که بهشت را به لبخند حوا فروخت
    خودت باش،
    کسی هم خوشش نیومد…
    نیومد…
    که نیومد!
    اینجا مجسمه سازی نیست!
    ای روزگار...
    من راه های نرفته بسیار دارم...
    اما با تو یکی زیاد راه آمده ام...
    شهر من اینجا نیست !

    اینجا …
    آدم که نه ! آدمک هایش
    همه ناجور رنگ بی رنگی اند …

    وجالب تر …
    اینجا هر کسی هفتاد رنگ بازی می کند
    بعضی حرفا رو نمیشه گفت ... باید خورد...
    ولی بعضی حرفا رو نه می شه گفت ... نه میشه خورد
    می مونه سر دل! میشه دل تنگ! میشه بغض! میشه سکوت!
    میشه همون وقتی که خودتم نمیدونی چه مرگته!

    ...
    مث همین حالا
    انســـــــــانهاى بــــــزرگ ،دو دل دارنــــــــد ؛
    دلـــــى که درد مى کشـــــــــــد و پنهـــــــــــــــان است
    و دلـــــــــــــــى که میخندد و آشکـــــــــــــــار است . . .
    ﺍﻭ ﻫـــــﻢ ﺁﺩﻡ ﺍﺳـــــﺖ ...
    ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳـــــﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺸـــــﻨﯿﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻏـــــﺼـــــﻪ ﻧـــــﺨﻮﺭ ...
    ﺍﮔـــــﺮ ﺭﻓـــــﺖ ، ﮔـــــﺮﯾـــــﻪ ﻧـــــﮑـــــﻦ ....
    ﯾـﮏ ﺭﻭﺯ ﭼــﺸــﻢ ﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﻧــﻔـــﺮ ﻋﺎﺷــﻘــﺶ ﻣﯿﮑﻨﺪ ....
    ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻣﻌــــﻨﯽ ﮐــــﻢ ﻣﺤــــﻠﯽ ﺭﺍ ﻣــــﯿﻔﻬﻤﺪ ...
    ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺷﮑــــﺴﺘﻦ ﺭﺍ ﺩﺭﮎ ﻣــــﯿﮑﻨﺪ ...
    ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﯿـــــﻔﻬـــــمــــﺪ ﮐـــــﻪ ﺁﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﮐـــــﻪ ﮐﺸـــــﯿﺪﯼ ﺍﺯ ﺗﻪ ﻗﻠﺒـــــﺖ ﺑﻮﺩﻩ . . ..
    بعضی وقتا دردت اونقدر شخصی میشه که با خودتم حرف نمی زنی
    "هواتـو از سرم بیرون نکردم
    تو تنها حسرت مـن رو زمینی
    یه چیزایی رو تا عاشق نباشی
    نه می تونی بفهمی نه ببینی

    تورو دارم تمام عمر حتی
    اگه هرچی رو که دارم بگیرن
    همـه دنیامو راحت میدم اما
    خدامو که نمیذارم بگیرن"
    ترانه سرا: روزبه بمانی

    شادمان باشی
    زنها مثل میوه اند
    هر کدام رنگ شکل و مزه خودشان را دارند...
    اما مشکل مردها اینه که عاشق سالاد میوه اند...!
    گوشهایم را می گیرم
    چشم هایم را می بندم
    زبانم را گاز می گیرم
    ولی حریف افکارم نمی شوم
    دلتنگم!!!
    نحوه لاک زدن دخترها:
    دست چپ :اثر استاد فرشچیان
    دست راست :سارا پنج ساله از تهران
    سر کلاس تنظیم خانواده، استاد گفت:
    کسی اینجا متاهله؟
    یکی از بچه ها گفت :من!
    همه یه جوری برگشتن نگاش کردن،
    در این حد که طرف گفت:
    خب باشه طلاق میگیرم !!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا