گفتی کرد هستی فک کردم باید اجیت لباس محلی بپوشه.برا همین پرسیدم
من خیلی لباس کردی دوس دارم برا عروسی داداشم کلی از مامانم خواهش کردم ک برام بگیره
باور کن داداشی وقتی روز عروسی پوشیدمش همه ی جوری نیگام میکردن خجالت میکشیدم از جلوشون رد شم مخصوصا فامیلای زن داداشم ک خیلی خوششون اومده بود.یکیشون اومده بود پیشم بهم تبریک گفت
میگفت مثل فرشته ها شدی منم فقط سرمو پایین انداختم گفتم شرمنده ام میکنید ولی بعد از عروسی لباسم خراب شد

الان مامانم دوباره برام پارچه گرفته تا ببرم ی دونه دیگه مثل همون درس کنم
