)
واای درکت میکنم
دقیقا همش حس میکردم باید یه اتفاق عجیب بیفته تا من حرکت کنم!یه انتظار دیوونه کننده ای بود!اصن یه وضی
انگار باید رو سرم شهاب سنگ میافتد تا یه میلیکتر این وری بشم!
در باب چرای اول میفرمایم چون خرمان از پل گذشته است و کمی قبل تر در مورد شیرین بودن بنده ی خدایی سخن گفتیم که مصداقش به سرعت برای خودمان هویدا شد
خیلی دغده فکری دنیوی دارم الان!:|