F.A.R.Z.A.D
پسندها
9,703

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • لبخند بزن به نسیمی که مدام نوازشت می کند
    و به بلبلانی که با حس وشوقی وصف ناپذیر برایت ترانه ای عاشقانه سر می دهند.
    لبخند بزن به دیروزی که خوش بود و به امروزی که زیباست و به فردایی که رویایی خواهد بود.
    لبخند بزن به آسمانی که برای لطافت زمین زیر پایش، اشک شوق جاری می سازد.
    لبخند بزن به شقایق ها، نیلوفر های آبی و نرگس ها…..
    لبخند بزن به تمام گلهای عالم که از زمینی سخت می رویند و جهان را زیبا می سازند.
    لبخند بزن به خدایی که با نعمتهایش، لبخند را میهمان لبهایت می کند.
    به مناسبت هفته ی دفاع مقدّس | 7 روز با صاحبدلان

    امروز با:

    جانباز شهید حاج داوود کریمی (به مناسبت سالروز شکست حصر آبادان)





    - این بیماری و بستری شدن در بیمارستان برایم سرگرمی شده است!
    این زخم‌ها ذخیره آخرتم هستند. شاید با این دردها خداوند اجازه ملاقات با دوستان شهیدم را به من بدهد.

    - ما توقّعی از کسی نداریم، منتی هم بر سر كسی نداریم، چرا كه راهی است كه خودمان انتخاب كرده‌ایم. . .

    بیشتر بدانید:

    5 مهر، شکست حصر آبادان
    سلام ...
    آره بچه ام گوناه داره !
    میخوام برم درخواست دوستی بهش ! یکم بهش محبت کنم نره معتاد شه :|
    راستی شما قرار بود یه آدرس به من بدینااااااااااا
    به مناسبت هفته ی دفاع مقدّس | 7 روز با صاحبدلان

    امروز با:

    شهید حسن باقری



    همهمه برخی از فرماندهان در قرارگاه بلند بود؛ که "عملیات متوقف بشه." حسن یک دفعه قرمز شد و با عصبانیت داد زد:
    "خجالت نمی کشید ؟ بیست روزه که به مردم قول دادیم خرمشهر آزاد می شه. ما تا آزادی خرمشهر اینجاییم."
    پس فردا خرمشهر آزاد شده بود...

    بیشتر بدانید: #2
    به مناسبت هفته ی دفاع مقدس |7 روز با صاحبدلان

    امروز با:

    شهید حاج حسین بصیر




    قبل از جنگ، حاجی جوشكار بود. او كارش را درست و با صداقت تحويل می‌داد و در برابر دريافت دستمزد، منصفانه عمل می‌كرد.
    هميشه به كارگران خود سفارش می‌كرد، سعي كنيد كاری را كه انجام می‌دهيد زيبا، مستحكم و با دستمزد منصفانه باشد.
    دوستی با حاج حسين افتخار بود... حرف شنوی بچه‌ها از ايشان در قبل از انقلاب، آستانه انقلاب و دوران دفاع مقدس بسيار بالا بود.

    بیشتر بدانیم:

    #900
    به مناسبت هفته ی دفاع مقدس | 7 روز با صاحبدلان

    امروز با :

    شهید تفحّص - مجید پازوکی





    از نوشته ها:

    خدایا! به تو شکایت می‌کنم از آنهایی که باز به کوفیان و خوارج اقتدا کردند.

    خدایا! به تو شکایت می‌کنم از آنهایی که نعمت عظیم انقلاب را به بهای اندک فروختند و در زمره‌ی دنیاپرستانِ بی درد رفتند.

    بیشتر:

    شهید مجید پازوکی
    شرمنده سفر بودم الان جواب دادم
    بالاخره اسم منو درست گفتیدااااااا:D
    ممنون از راهنماییتون
    ولی بنظر شما کسی که معماری نخونده میتونه ارشد شرکت کنه؟؟ریسکش بالا نیست؟؟
    گفتید منظر سطحش تو بقیه گرایشا چقدره؟؟
    آخر پاییز شد ، همه دم می زنند از شمردن جوجه ها !!
    ولی آیا تابحال شمرده ای ؟

    برای شروع بگذار از جایی دیگر شروع کنیم،
    اول از همه بشمار ، تعداد دل هایی را که به دست آوردی
    و بعد بشمار، تعداد لبخند هایی که بر لب مردمان نشاندی
    و سپس بشمار ، تعداد اشک هایی که بخاطر همدلی از سر شوق و غم ریختی ،
    و سر آخر بشمار تعداد دستهای نیازمندانی که گرفتی و تعداد قدمهایی که در کار خیر برداشتی ،

    و همه اینها را که بشماری ، تعداد لبخندهای " آن یگانه " بدست می آید.
    و تمام .
    جوجه هایت شمرده شد ...
    هوم ! خوبه به نظرم ....:w20:
    شاعر میگه :
    بیچاره آن کسی که گرفتار عقل شد/ خوشبخت آنکه ... آمد و ... رفت
    البته دور از جون ماها :|
    ولی راس میگه دیگه ...
    پاییز تنها فصلیه که از همون اولین روزش خودشو نشون می ده!
    کاش همه انسانها مثل پاییز باشن تا از همون روز اول رنگ و روی اصلیشون رو نشون بدن

    امیدوارم با آمدن پاییز هر یک برگ که میافته یک دونه از غمهای دلتون کم بشه
    و دیگه هیچوقت ناراحت نباشید . . .

    پاییزتون زیبا....!:heart:

    راجع به کپی موافقم
    و موضوع دیگه ذکر منبع هست
    چون استناد کردن به سخت هر کسی تو مبحثی اینچنینی نمی تونه درست باشه.
    در مورد اوصولی بودن خونه های شرق گیلان هم باید بگم تو اوصوصلی بودنش شک نداشته باشید چون سالها ماندگار بدون و هستن
    می گین نه یه سر برید موزه میراث روستای گیلان و ببینید
    شاهکار قشنگیه
    اما در مورد همین تکنیک در تخت جمشید
    نمی دونم !
    من زیاد در مورد اوصول معماری تخت جمشید چیزی نمی دونم
    مهندس
    بسه
    کمتر تن داریوش رو بلرزونید تو قبر
    ولی من کلا از شخصیت داریوش خوشم نمی یاد
    من زندگی نامه کوروش و داریوش و خشایار شاه رو خوندم
    و بیشتر از همه از فراز و نشیب زندگی کوروش حیرت زده شدم و جسارت و شجاعت خشایار شاه.
    حالا منتظر بقیه تایپیکا هم هستیم
    ببینیم قضیه چیه.
    سلام مهندس.پیجتون بسته بود.همینجا جواب میدم.
    واسه مدرک بگم که اون بنای تخت جمشید اینم دوربین من.....چه مدرکی محکم تر از این؟
    تصویر هم که میگم واسه کدوم قسمت بنا هستش.مثلا عنوان پستم که پله ها هستش اون عکسی که میزارم واسه همون پله ها هستن.
    ولی مثلا یه قوز رو میخوام نشون بدم مجبورم زوم کنم.
    سلام جناب مهندس عذرخواهی میکنم جسارتا اگر امکان داره برای زیر سوال بردن یک اثر ملی و ثبت جهانی مستند , مدارکی که ارائه میدین از رفرنس های معتبر معماری و با ذکر دقیق اینکه تصویری که اشاره کردین مربوط به کدام قسمت بنا هست باشه

    ممنونم
    موفق باشید
    درسته
    اما خوبه که همه ی نظرات باشه
    آدم بتونه خودش انتخاب کنه
    اما خوب
    مبحث طولانی هم بشه خوندنش عذاب اوره
    راجع به سوال
    :cool:مهندس
    می دونید که اطلاعاتم در زمینه ی اجرا کمتر از شماست
    اما
    این سوالتون منو یاد خونه های شرق گیلان انداخت
    در قسمت گربه رو ها و کرسی چینی که عمدتا زیرش خالی بود دیدم که چوب رو روی سنگ کار کردن
    اما نمی دونم منظور شما دقیقا چیه؟
    اتفاقا قبل از اینکه لینک بدید دیدم لینکشو
    چقدر طولانیه تایپیکش
    چشمم درد گرفت
    پاییز می آید....
    در این دوران بی مهری
    باز هم اندکی از مهر پیداست
    کفش های کهنه را دور نیندازیم
    شاید دوباره به کوچه های قدیمی بازگشتیم
    مهرت افزون
    پیشاپیش خزانت زیبا...:gol::gol::gol:
    اولین روز دبستان بازگرد
    کودکی ها شاد و خندان باز گرد

    درسهای سال اول ساده بود
    آب را بابا به سارا داده بود

    درس پند آموز روباه و خروس
    روبه مکار و دزد و چاپلوس

    روز مهمانی کوکب خانم است
    سفره پر از بوی نان گندم است

    با وجود سوز و سرمای شدید
    ریز علی پیراهن از تن می درید

    تا درون نیمکت جا می شدیم
    ما پر از تصمیم کبری می شدیم

    پاک کن هایی ز پاکی داشتیم
    یک تراش سرخ لاکی داشتیم

    کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
    دوشمان از حلقه هایش درد داشت

    مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
    خش خش جاروی با پا روی برگ

    همکلاسیهای من یادم کنید
    باز هم در کوچه فریادم کنید

    همکلاسیهای درد و رنج و کار
    بچه های جامه های وصله دار

    بچه های دکه سیگار سرد
    کودکان کوچک اما مرد مرد

    کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
    جمع بودن بود و تفریقی نبود

    کاش می شد باز کوچک می شدیم
    لااقل یک روز کودک می شدیم

    یاد آن آموزگار ساده پوش
    یاد آن گچها که بودش روی دوش

    ای معلم نام و هم یادت به خیر
    یاد درس آب و بابایت به خیر

    ای دبستانی ترین احساس من
    بازگرد این مشقها را خط بزن

    مهر بر همه بچه مدرسه ای های قدیمی مبارک:smile:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا