سلام داداشی گلم ... حالت خوبه؟؟ ایشااله ک هر چ زودتر کارت تموم بشه.... منم تصادفی اومدم ...اخه رفتیم کتابخونه ک درس بخونیم ب خاطر ی موضوعی مجبور شدم زود بیام خونه .... خوشحالم ک هستی داداشی....
-
سلاااام ابجی خوبین.... باور میکنی آلان تصادفی رام افتاد اینجا ... گفتم کاش آبجیم آلان اونجا باشه ... آخه من آلان دانشگاه خودم هستم واسه تصویه حساب رفتم ... دوستام اومدن تو ساینت منم گفتم منم برم یه سری بزنم ...
در تهران چه گذشت؟؟
.......
ن ب جون بابام بی اهمیت نیس داریم در مورد مسابقه حرف میزنیم اجی تموم بشه چشم میخوابم......اگه عمری باشه من 7 بیدارت میکنم....
من همینجام
من و تو مثلا فردا ساعت 7 میخایم بیدار شیم بریم کتابخونه خیر سرمون...
سریع اف شو برو بخاب
هر چند ک دیگه حرفام برات بی اهمیت شدن
چکار کنم اجی دارم حرف میزنم......تو کجایی ؟؟؟ جواب منو ندادی؟؟؟؟؟/
چکار میکنی ؟
آبجی صندوف پیامت پرهست.....
چکارم کنه مثلا؟؟؟؟؟؟ بهتره ک منو بکشه.... ولی عزرائیل فعلا سرش شلوغه حوصله منم نداره...خخخخخخ
ایشااله دفعه بعدی ناامیدت نمیکنه....
خخخخخخخخ
ای خدا بگم چکارت کنه اجییییییی
اره دیدی چی بهش گفتم.......گفتم حتما فردام میگی مامانت بزرگت کرده.....خخخخخ
خخخخخخخ
اره........هیییییییی روزگار
چ زود گذشتاااااا
روزی ک لباسارو داد من و تو شستیم
اره کاشکی دوباره برگردن.......همین ک گرم بود خودش باعث شد ک بهمون خوش بگذره.یادته آب میاوردیم برا کولر.....وای خدا کاشکی هیچ وقت اون روزای خب تموم نمیشی.....اجی یادته میگفتم لطفا نگاه اون طرف کن...بی ادب میگفت ب ازاده لطفا صورتتونو اونور کنی ک ایشون میخوان سوار بشن....وای چخده عصبی بودم از دستش اون روز...ولی خوب بود
کاش برگردنااا
خیلی گرم بود ولی باحال بود
گل پاشیو یادته...وااااااااااااااای چخدره خندیدیممممممم
خدا بگم چکارت نکنه اجی ......دوباره یاد اون روز افتادم...وای چخده خندیدیم اجی....... ایشون و اوشین
خخخخخخخ
ایشون و اوشین
اره واقعا اجی...... تعظیم اوشینی بکن زود تند سریع......... خخخخخخخخخخخ
خخخخخخخخخخ
البوته.....چ باحال بودااااا
بیچاره چقد سر ب سرش میذاشتیم
اره راس میگی... البوته (ب قول استاد زمانی)ماهم اینو ب فال نیک میگیریم همیییییییییی.....خخخخخخخخ
چ خوب...
پایه همه مطالبه...
انشالا ک خوبه عزیزمممم
ایشااله ک برا منم مثل اجیم خوب باشه......
اجی رفتم ... کتاب گیاه شناسی 1 ( مورفولوژی وتشریح) .... توکل بر خدای مهربون ایشااله ک موفق بشیم.....
چون 7 عدد شانسه منه
باشه الان میرم......حالا چرا هفتمی؟؟؟؟
من ک میگم شانسی برو از تو کتابات هفتمین کتابو ور دار بیار
نمیدونم چی بگم...... باشه بهش میگم تا بیارش اونجا خداکنه ک قبول کنه.......اجی فردا ب امید خدا چ کتابی ببریم تا بخونیمش؟؟؟؟
خو ما تا ظهر کتابخونه میمونیم ..ب اجیت بگو ک فاطمه رو بیاره دمه کتابخونه بعد میریم خونه ما و بقیه رو ک خوت میدونی -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
