mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • در این دنیای مجازی

    تنها یک چیز حقیقت دارد

    تنهایی من و تو

    و دوصندلی خالی

    که فقط با باران باران احساس قشنگ

    فاصله ها پر میشود

    و جای خالی آن زیبا و زیباتر میشود....

    وقتی کسی را به خودمان وابسته کردیم !

    وقتی کسی از صمیم قلبش صادقانه دوستمان دارد

    در برابرش مسئولیم ...


    در برابر اشکهایش ؛

    شکستن غرورش ،

    لحظه های شکستنش در تنهایی و لحظه های بی قراریش ....


    و اگر یادمان برود !

    در جایی دیگر سرنوشت یادمان خواهد آورد ،

    و این بار ما خود فراموش خواهیم شد ...

    و این قانون زندگیست

    بارونو دوست دارم هنوز
    بارونو دوست دارم هنوز
    چون تو رو یادم میاره
    حس میکنم پیش منی
    وقتی که بارون میباره
    *
    بارونو دوست دارم هنوز
    بدون چتر و سرپناه
    وقتی که حرفای دلم
    جا میگیرند توی یه آه
    *
    شونه به شونه میرفتیم
    من و تو تو جشن بارون
    حالا تو نیستی و خیسه
    چشمای من و خیابون
    *
    بارونو دوست داشتی یه روز
    تو خلوت پیاده رو
    پرسه پاییزی ما
    مرداد داغ دست تو
    *
    بارونو دوست داشتی یه روز
    عزیز هم پرسه ی من
    بیا دوباره پا به پام
    تو کوچه ها قدم بزن
    *
    شونه به شونه میرفتیم
    من و تو تو جشن بارون
    حالا تو نیستی و خیسه
    چشمای من و خیابون
    بار خدایـــــــــــا!
    بر من رحم كن؛

    بر من كه می دانم ناتوانم رحم كن؛

    باشد كه خانه ای نداشته باشم،
    باشد كه لباس فاخری بر تن نداشته باشم،
    باشد كه حتی دست وپایی نداشته باشم!


    امــــّا
    نباشد...

    هرگز نباشد...
    كه تــــو قلبـــــم را تنهــــــا بگذاری ...
    هرگز نباشد...
    دل و غرور و تمام وجودم به یکباره شکست
    گریه و خنده با هم و جای هم به اجبار شرم شد و گذشت
    اینجا دفتری است از لحظه لحظه خاطرات من ........

    از قهرها و اشتی ها

    از دلدادگیها

    از دوست داشتنها

    از دور شدنها

    از اشکها و از لبخندها

    مینویسم و دفترم را مرور میکنم ......زیرا دربرگیرنده تمامی خاطرات من است ..........


    روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو در آغوشمی

    با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی

    همچو یک رود که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دلساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،

    ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست

    هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی،امواجی از یاد تو را میخواهم در دریای خاطره های به یادماندنیم

    ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانه ام را میگویم حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت، که در این سکوت میتوان یک

    دنیا عشق را خواندچه با شوق میخوانم چشمانت را و چه عاشقانه گرفته ایم دستان هم را .

    چقدر قلبت زیباست...چه بی انتهاست قصر عشق تو و من چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم ، در کنار تو

    میخوانمت تا دلم آرام بماند...
    زندگی قانون باور ها و لیاقتهاست، همیشه باور داشته باش

    لایق بهترین هایی .
    اگرمیخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد

    باور محال بودنش را عوض کن .


    موفق باشی داادش
    روزگارتون خوش
    بابای
    انسان مجموعه ای از آنچه که دارد نیست؛

    بلکه انسان مجموعه ای است از آنچه که هنوز ندارد، اما می تواند داشته باشد
    می گوید: کلمات گـــــــــــاهی بار معنایی خود را از دست می دهند ...

    این روزها " دوستـــــت دارم " ها دیگر قلــــــب کســـی را به تپش وا نمیدارد !

    و گونه کسی را سرخ نمیکند !
    بعضي زخــــم ها هســــــت كه هـــــــــر روز بــــايـــد روشونو باز كنــــي

    و نـــــــــمـــــــــــــك بپـــــــــــاشــــــــــ ــــي ...

    تــــــــا يــــــــــادت نـــــــــــــره كه ســــــــــــــراغ بعضـــــــــــي آدمـــــــــــــا

    نبــــــــــــــــــــايـ ـــــــد رفـــــــــــت ، نــــــــــــــبـايـــد! ! !
    آدمی غــــــرورش را خیلی زیاد .

    شاید بیشتر از تمـــــــام داشتــه هــــایــش- دوست می دارد

    حالا ببین اگر خودش، غـــــــرورش را بـــه خـــــاطــــر تـــــو، نادیده بگیرد ،

    چه قدر دوســتت دارد !

    و این را بِفهــــــــــــم آدمیــــــــــزاد !
    این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...

    تظاهر به بی تفاوتی،

    تظاهر به بی خیـــــالی،

    به شادی،

    به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...

    اما . . .

    چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"
    از عذاب بی تو بودن،در سکوت خود خرابم

    دوری از صورت ماهت،هر نفس میده عذابم

    خاطرات با تو بودن شب و روز میاد بخوابم

    اینه آخرین کلامم ،بخدا بی تو خرابم
    کارمـــان به جایــی رســـیده که طـــوری بایـــد دلتنـــگ شـــویم

    که به کســـی بـــرنخـــورد ..!!
    از دنیـــای ِ واقــعـی و نــامــردیــاش ! پنــــاه آوردیــــم بــه دنیــای ِ مـجــازی !

    غــافـل از این کــه ، آســمون ، هـــمون آسـمونــه ...
    به ما گذشت نیک و بد، اما تو روزگار

    فکری به حال خویش کن، این روزگار نیست
    گاهــی باید نباشــی ... تا بفهمــی نبودنت واسه کی مهمه ...

    ؟! اونوقته که میفهمی بایــد همیشه با کی باشی ....
    مهربانيت را به دستي ببخش ؛ که مي داني با او خواهي ماند ....

    وگرنه حسرتي مي گذاري بر دلي که دوستت دارد ... !!!
    گـاهــﮯ نـدانـسـتـﮧ از یــک نـفـر بـتـﮯ درســت مــیـکـنـﮯ

    آنــقـدر بـزرگ کـﮧ از دســت ابـراهـیـم نـیـز کــارـﮯ بـر نـمـﮯ آیـد
    گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها

    حسرت ها را می شمارم

    و باختن ها

    وصدای شکستن را

    ... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم

    وکدام خواهش را نشنیدم

    وبه کدام دلتنگی خندیدم

    که چنین دلتنگــــــــــــــــم
    اینجایی

    نشسته بر زورق خیال من

    بر بستر زلال برکه ی احساس

    و با پوست لطیف و نازک خویش

    پرنیان موجهای مهربان آب را متبرک می کنی

    اینجایی

    درست در میان موجهای قلب من...
    زندگی ام ....

    در من حضور داری ......

    تپش قلبم از نفسهای توست ..

    تنم اغوشت را میخواهد...

    زندگی من .......

  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا