mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • می خواهم امشب از ماه قول بگیرم

    که هر وقت دلم برایت تنگ شد

    در دایره حضورش تو را به من نشان دهد

    می خواهم امشب با رازقی ها عهد ببندم

    هر وقت دلم هوای تو را کرد

    عطر حضور مهربان تو را با من هم قسمت کنند





    می خواهم امشب با دریای خاطره ها قرار بگذارم

    که هروقت امواج پر تلاطم یادها خواستند

    قایق احساس مرا بشکنند

    دست امید و آرزوی تو مرا نجات دهد

    می خواهم امشب با تمام قلب هایی

    که احساس مرا می فهمند و می شنوند

    پیمان ببندم که هر وقت صدای قلب بی قرار م را هم شنیدند

    عشقم را سوار بر ضربانهای بی تابی به تو برسانند....
    هر چقدر هم از هم دور باشیم،


    باز بهم نزدیکیم !


    بالا رو نگاه کن..


    هر دو زیر یک آسمانیم.



    امشب، مي نشينم بالاي سر خيالت تا تو بخوابي.

    تا تو آسوده بخوابي.

    امشب، تا صبح نگاهت مي کنم. وقتي که مي خوابي، چقدر از هميشه معصوم تری!

    دلم مي خواهد چشم بدوزم به چشمان نازنينت، وقتي خوابي.

    دلم مي خواهد بنشينم کنارت، مراقب باشم که کسي، چيزي، صدايي، پرده ي نازک خواب لطيفت را پاره نکند. رويا مي بيني؟ ...

    چه زيبا لبخند مي زني

    توي خواب! چقدر چشمان زيبايت آرامش مي بخشد توي خواب! تو چقدر آرامي...!

    دلم مي خواهد هميشه از اين آرامشت قرار بگيرم. دلم مي خواهد قرار

    هميشه برقرار من باشی ...
    هدیه ی ارزشمند به آرزو کردن ربطی نداره...
    وقتی هدیه ی ارزشمند رو داری میتئنی کاملا شاد باشی،از بودن در هر کجا که هستی...
    توانگری هدیه ی ارزشمند از خودش سرچشمه می گیره...

    هدیه ی ارزشمند چیزی نیست که کسی به تو بده...
    چیزیه که خودت به خودت میدی...
    هر چقدر هم از هم دور باشیم،


    باز بهم نزدیکیم !


    بالا رو نگاه کن..


    هر دو زیر یک آسمانیم.



    می خواهم امشب از ماه قول بگیرم

    که هر وقت دلم برایت تنگ شد

    در دایره حضورش تو را به من نشان دهد

    می خواهم امشب با رازقی ها عهد ببندم

    هر وقت دلم هوای تو را کرد

    عطر حضور مهربان تو را با من هم قسمت کنند





    می خواهم امشب با دریای خاطره ها قرار بگذارم

    که هروقت امواج پر تلاطم یادها خواستند

    قایق احساس مرا بشکنند

    دست امید و آرزوی تو مرا نجات دهد

    می خواهم امشب با تمام قلب هایی

    که احساس مرا می فهمند و می شنوند

    پیمان ببندم که هر وقت صدای قلب بی قرار م را هم شنیدند

    عشقم را سوار بر ضربانهای بی تابی به تو برسانند....
    تقدیم به تو که خودت میدانی

    تمام این نوشته هایم برای توست

    تویی که با آمدنت شب هایم

    نیز همانند روزهایم روشن است

    و مهربانی و عشقت را مانند

    گرما و نور خورشید به من بخشیدی

    خورشید زندگی ام دوستت دارم و

    تا آخرین غروب زندگی ام در کنارت خواهم ماند
    دلم برای بودنت تنگ است


    بودن سرخ تو


    ارامش سبز بودنت


    ابی دستانت را دوست دارم


    انگشتانم برای بودن میان ابی دستانت از هم فاصله می گیرند


    از سیاهی شب نمی ترسم


    زمانی که سپیدی قلبت روشنگر لحظه هایه من است


    نارنجی و زرد شناور کلامت را دوست دارم


    انفجار رنگ ها را کنار تو دوست دارم


    رنگ ها را برای با تو بودن دوست دارم


    تو را درخودم ........دروجودم احساس میکنم .......تو خود من شده ای ...

    وقتی نیستی ....مثل این است که وجودم را از من گرفته اند ......



  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا