امیر حسام2
پسندها
41

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام!
    حال همه ی ما خوب است
    ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور،
    که مردم به آن شادمانیِ بی سبب می گويند
    با اين همه عمری اگر باقی بود
    طوری از کنارِ زندگی می گذرم
    که نه زانویِ آهویِ بی جفت بلرزد و
    نه اين دلِ ناماندگارِ بی درمان!
    تا يادم نرفته است بنويسم
    حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
    می دانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازه ی باز نيامدن است
    اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
    ببين انعکاس تبسم رويا
    شبيه شمايل شقايق نيست!
    راستی خبرت بدهم
    خواب ديده ام خانه ای خريده ام
    بی پرده، بی پنجره، بی در، بی ديوار ... هی بخند!
    بی پرده بگويمت
    چيزی نمانده است، من "چهل ساله" خواهم شد
    فردا را به فال نيک خواهم گرفت
    دارد همين لحظه
    يک فوج کبوتر سپيد
    از فرازِ کوچه ی ما می گذرد
    باد بوی نامهای کسان من می دهد
    يادت می آيد رفته بودی
    خبر از آرامش آسمان بياوری!؟
    نه ری را جان
    نامه ام بايد کوتاه باشد
    ساده باشد
    بی حرفی از ابهام و آينه،
    از نو برايت می نويسم:
    "حال همه ی ما خوب است
    اما تو باور ن
    غروبه و ابریه باز آسمون

    میخوای بری من میگم اینجا بمون

    حیف بری تلخه که من بمونم

    بازم بمون قصه موندن بخون

    با تو غروب خوب و تماشائیه

    بی تو غم انگیز مثل تنهائیه

    صدات برای این همیشه عاشق

    قشنگ ترین صدای لالائیه

    غم تو دلم پا میزاره وقتیکه

    اون روزای گمشده یادم میاد

    ما دوتا همصدای عاشق بودیم

    تو کوچه باغ و توی دستای باد

    قصه ی عشق ما قصه ای تازه بود

    با تو دل نغمه ی زندگی می سرود

    روزا و لحظه های خوبی داشتیم

    پا روی غصه روی غم میذاشتیم

    تو خوب تو مهربون تو عاشق بودی

    تو پاکی مثل یه شقایق بودی

    اما حالا سکوت سنگین تو

    غصه ای روی غصه هام میزاره

    میخوای بری اما بمون نگاه کن

    پشت دریچه صدای بهاره

    با تو غروب خوب و تماشائیه

    بی تو غم انگیز مثل تنهائیه

    صدات برای این همیشه عاشق

    قشنگ ترین صدای لالائیه


    صدات برای این همیشه عاشق
    قشنگ ترین صدای لالائیه
    سلام برادر من شما خوبين
    داداشي نارحت نشو به خدا هر چي من ميام تو نيستي دادش خودمي...
    امشب بيا باشه آلان شام ميرم
    وقتی رفتم

    هیچکی از رفتن من غصه نخورد
    هیچکی با موندن من شاد نشد
    وقتی رفتم کسی قلبش نگرفت
    بغض هیچ آدمی فریاد نشد
    وقتی رفتم کسی غصش نگرفت
    وقتی رفتم کسی بدرقم نکرد
    دل من میخواست تلافی بکنه
    پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد
    پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد
    وقتی رفتم نه که بارون نگرفت
    هوا صاف و خیلی هم آفتابی بود
    اگه شب میرفتم و خورشید نبود
    آسمون خوب میدونم مهتابی بود
    دم رفتن کسی گفت سفر بخیر
    که واسم غریب و نا شناخته بود
    اما اون وقتی رسید که قلب من
    همه آرزوهاشو باخته بود
    چهره هیچ کسی پژمرده نبود
    گلا اما همه پژمرده بودن
    کسائیکه واسشون مهم بودم
    همه شاید یه جوری مرده بودن
    وقتی رفتم کسی غصش نگرفت
    وقتی رفتم کسی بدرقم نکرد
    دل من میخواست تلافی بکنه
    پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد
    پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد
    وقتی رفتم نه که بارون نگرفت
    هوا صاف و خیلی هم آفتابی بود
    اگه شب میرفتم و خورشید نبود
    آسمون خوب میدونم مهتابی بود
    دم رفتن کسی گفت سفر بخیر
    که واسم غریب و نا شناخته بود
    اما اون وقتی رسید که قلب من
    همه آرزوهاشو باخته بود
    اما اون وقتی رسید که قلب من
    همه آرزوهاشو باخته بود
    دوست من

    من مانده ام با یک دل لبریز از دلواپسی
    ماندن و پوسیدن همان روزی به حرفم میرسی
    در این غریب آباد تا آب بیگانه
    تا خاک بیگانه
    ای عاشق رفتن خوش میروی خانه
    هر جا که آهویی گم کرده راهش را
    معصوم میبینی طرز نگاهش را
    آنجا تو یادم کن دوست من دوست من
    آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
    هر جا کبوتری با قلب دلواپس
    پر میزند اما افتاده از نفس
    آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
    آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
    هر جا گلی از شاخه دیدی جدا ماند
    پا در گلی از رفتن دیدی که وا ماند
    هر جا قناریها را افسرده میبینی
    یا پشت سالاری را تا خورده میبینی
    آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
    آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
    من مانده ام با یک دل لبریز از دلواپسی
    ماندن و پوسیدن همانا . روزی به حرفم میرسی
    در این غریب آباد تا آب بیگانه
    تا خاک بیگانه
    ای عاشق رفتن . خوش میروی خانه
    هر جا که آهویی . گم کرده راهش را
    معصوم میبینی طرز نگاهش را
    آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
    آنجا تو یادم کن دوست من . دوست من
    هر جا کبوتری با قلب دلواپس
    پر میزند اما افتاده از نفس
    داداشی من یه کاری واسم پیش اومد...سعی میکنم باز شب بیام..فعلا داداشی بای
    مرسی داداشی جونم..چرا نبودی دوروز؟؟؟؟خو دلم تنگ میشد خوووو
    خو چرا جوابمو تو صفحه خودم نمیدی خووووووووووووووو...ببین پروفمو خوشمله؟؟؟؟:redface:
    سهراب گفتی:" زیرباران باید رفت... چشمها را باید شست... جور دیگر باید دید "
    چشمها راشستم باز همان را دیدم
    جز دو رنگی و دروغ
    جز غم و غصه و تلخی هیچ به چشمم نرسید.
    پس چه شد آن همه توصیف قشنگت سهراب.
    دورهء تلخ فریب
    دورهء رنگ سیاهی ایست سهراب.
    دورهء این همه نامردی هاست.
    تو اگرمیدانستی! دل آسمان هم از دست بشر می گرید؟
    باز سر می دادی زیر باران باید رفت؟

    سلام اجی جونم..حالت خوبه؟؟؟؟؟؟؟ چرا اینطوری کردی دلم میگره اجی؟؟؟؟؟؟؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا