م
پسندها
412

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بعدشم که تو سرت شلوغ شد و ... بهله!

    من رفتم رادیو هفت. ان شاء الله ببینیم همو سه شنبه. شبت خوش ای نسیم بی قرار روزهای عاشقی!:heart:
    اَی بابا چخده تعارف تیکه پاره میکنین ...
    میدونم منظورت سایرین بود ...
    حالا مگه ما چمونه نمیتونیم خل باشیم ؟:D
    دلم تنگ شده بود واست... هرشعری میخوندم، یاد تو میفتادم!

    آخرین باری که همو دیدیم، کی بود؟ نمایشگاه؟
    شاید ... مال من که جنسش خیلی نامرغوبه :|

    ایشالا یه بار قسمت خدمت برسیم تو خانی آباد ..
    اون دوتا رو ول کن!!! واقعاً یادم میفته، حالم بهم میخوره!
    _____________

    :w15:
    فقط از خدا میخوام که خیلی مزخرف نبافته باشه... اصلاً ولش کن...

    ناگهان آیینه حیران شد، گمان کردم تویی/ ماه پشت ابر پنهان شد، گمان کردم تویی

    ردّپایی تازه از پشت صنوبرها گذشت.../ چشم آهوها هراسان شد، گمان کردم تویی

    ای نسیم بی قرارِ روزهای عاشقی/ هرکجا زلفی پریشان شد، گمان کردم تویی

    سایه ی زلف کسی چون ابر بر دوزخ گذشت/ آتشی دیگر گلستان شد، گمان کردم تویی

    باد پیراهن کشید از دست گلها ناگهان/ عطر نیلوفر فراوان شد، گمان کردم تویی

    چون گلی در باغ، پیراهن دریدم در غمت/ غنچه ای سر در گریبان شد، گمان کردم تویی

    کشته ای در پای خود دیدی، یقین کردم منم/ سایه ای بر خاک مهمان شد، گمان کردم تویی

    فاضل نظری
    من اصلاً دیگه نمیخوام بدونم چی گفته!! :| :|

    خااااااااک تو سرش کنن!!! میبینی شانس منو؟! هر بیماری که تو این سایت عضو میشه، اول یه سری پروفایل منو مزین میکنه. :| :|
    علی رضا بچه که بود... قبل اینکه برسه به سن بلوغ و رفتاری شبیه به گرازِ نابالغ از خودش نشون بده، پسرخاله ی من بود!!
    حنانه هم خواهرشه. علیرضا یه سال از ثنا بزرگتره، حنانه دو سال از ثنا کوچیکتره!



    ما می خوایم با شما صُبَت کنیم!
    باباتون می دونه شما با همین؟
    می دونه...یعنی بعدا می فهمه!
    خوب؟؟؟
    اولندش، شما نباید با بابای ما ازدواج کُنید!
    دومن، شما باید برید با یکی دیگه ازدواج کنید!
    سومن، شما نباید با بابای ما ازدواج کُنید!
    منم خیلی از این عکسه خوشم میاد!! دستای لاغر کلاه قرمزی رو ببین چجوری گرفته تو دستش!

    از این دیالوگه هم خیلی خوشم میاد... از فیلمای ماندگار دهه بود.
    مریم اینا؟ نه بابا! اون بنده خداها اندازه ی دوتای من و تو سن دارن!! این شاهکار اثر علی رضا و حنانه بود! :D
    _________________________

    انگشتر آخوندی رو بندازم گردنش؟! اصلاً بهش نمیاد... بهش میاد گردنش زنجیر طلا بندازه!
    _________________________

    آره خدا حفظشون کنه.

    اسمشو دیدم، حدس زدم چه خرابکاری ای کرده تو پروفم! یه بارم عکسای دلخراشِ افتضاح گذاشته بود تو صفحه م. مشکل داره بنده خدا. فک کنم دست خودشم نیست!



    -ژولیت!
    +آمنه، آمنه!
    -چه فرقی داره!!!!
    +کرمِ ابریشم وقتی از پیله درآید دیگر نامش کرم ابریشم نیست؛ پروانه است رخمان!
    نمیخواد دسته جدید بزنی...

    منم رفتم تو دسته ی عاشقان!!

    ببین عشقمو:

  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا