" بیش از هرچیز بی خبر از آنچه بیشترین باور را به آن دارد."
و نیازی به توضیح نیست که اضافه کنم، چیزی که آن را دانش می نامیم صرفاً نوع دیگری از جهل است، جهلی که با وسواس بسیار سازمان یافته و کاملاً علمی است!
امّا درست به همین علّت، هرچه این جهل کاملتر، پرورش بوزینه های شرزه بیشتر!
زمانی که جهالت فقط جهالت بود، ما چیزهایی بودیم در شمار عنترهای پوزه بلند و بوزینه های دم کوتاه و میمونهای جیغ جیغو. سپاس به پیشگاه آن جهل متعالی(!) که دانش ماست، امروزه مقام انسان به چنان پایه ی رفیعی(!) رسیده، که کم ترینمان یک عنتر و برترینمان یک اوران اوتان است و یا چنانچه به مقام منجی ارتقا یابد، حتّی یک گوریل واقعی!!
.
.
.
هر انسانی تنها در سایه ی معرفت بر ذات خویش از بوزینه بودنِ مکرر باز ایستاد.
بوزینه و ذات/ هاکسلی
________________________________
چی بگم دیگه؟! همه رو آقا هاکسلی گفتن!