امشب خدا بگشود درهای سما را
پیوسته می خواند به خود اهل دعا را
گر پهن کردی ساعتی سجاده ات را
یاد آر یاران و ببرهم نام ما را
تو دعاهاتون منه حقیرو هم یاد کنید
دست های من دخیل دل پاکت...
مرا در این ساعات نه به بهای لیاقت بلکه به رسم رفاقت اول حلال و بعد هم دعا کن.
و خداکند که بدانی چقدر محتاج است نگاه خسته ی من بر دعای دستانت.
یکی میگه با یه فریاد
را می ندازه داد و بی داد
بچه مو اقا
شفا دا
تو صحن گوهر شاد
یک که دلش شکسته
گوشه ی صحنت نشسته
دخیله درد ها شو بسته
عاشق دل خسته
هرکی که حاجت روا شد
گدا اومد پادشاه شد
عاشق اقام رضا شد
خادم اقا شد
منم اومدم گدا شم
کفتر گنبد طلا شم
ای شا الله حاجت روا شم
خادم اقا شم
خوردم اب و دونت
که شدم دیوونت
اب زمزم کجا
اب سقا خونه ات