mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • توتنهامال منی!

    آسمان غبطه ام میخورد

    که هم آغوشی چون تودارم

    غبطه ام میخوردکه...

    آغوشش رادردنیاگسترانیده

    ولی اوکه نمیداند

    توتنهامال منی!

    ستارگان غبطه ام میخورند

    هرشب سعی درفریبت دارند

    امامن که خوب میدانم

    توتنهامال منی!

    وقتی ازبرایت مینویسم

    نمیدانم باکدامین قلم نویسم؟

    نمیدانم برکدامین صفحه نوشته ام جاری سازم؟

    آخرمیدانی...

    قلم وکاغذهایم باهم دعوادارند...

    همه میخواهندازبرایت باشند!

    آنهانیزغبطه ام میخورند...

    اماتو...

    در آغوشم بگیر این بار بی پروا تر از قبل

    نگهدارم میان مرز دستانت

    و کاری کن که آرامش بگیرد جان بی تابم

    و بگو که مال من هستی

    و بگذار از وجودت کام جویم ٫ جان بگیرم

    کنارم باش تا فردا و فرداها

    مرا از کل این دنیا

    فقط چشمان تو کافی است

    مرا از کل این دنیا

    نگاه عاشقت کافی است
    زودتــــــــر از من

    شــــــــال و کلاه می کند

    بیقـــــــــرارِ

    قرارِ دیــــــــدارِ تو می شــــود

    دستــــــــــ و پایش را گم می کند...

    دختـــــــــــرک عجولی ستـــــــ

    دل بی تابـــــــــــ من

    وقتــــــــــ ملاقاتــــــــــــــــ تو!







    دلیل اینكه آرومم امید لمس دستاته

    همین لبخند پنهانی كنار لحن گیراته

    دلیل اینكه تنهایی همین دستای تنهامه

    همین دنیای تاریكم همین تردید چشمامه

    تو دلگیری نمی دونی چه رویایی به من دادی

    اگه فكر می كنی سردم برو رد شو تو آزادی

    نمی دونم تو این روزا چه احساسی به من داری

    نه اینكه سرد و مغرورم نه اینكه دور از احساسم

    بزار دست دلم رو شه بزار رویا رو بشناسم

    یه روز می فهمی از چشمام چه احساسی به تو دارم

    شبیهه حس پژمردن دچار شك و بی رنگی

    من آرومم ،
    تو تنهایی

    حقیقت داره دلتنگی
    مکان ارام بخش وجود من دریاست ...........دریایی که تو را همراه خود داشته باشد و با بی قراری هایش از تو برایم میگوید .....

    این دریاست که نوشته هایم را راز دار است ........

    در ساحل منتظر باش ......

    من دریا را کاغذی برای نوشته هایم خوانده ام .... دلم را قلم .....و تو را دیوان نوشته هایم .........

    امواج را بشنو ........دریا اوای نوشته های من از وجود توست ......





    من تو را هرگز فراموش نخواهم کرد

    تو در آبی آسمان به من لبخند زدی

    تو در خوش آوازترین ترنم آبی آب به قلبم پا گذاشتی

    تو در قشنگترین لبخند کودکانه به چشمم نشستی

    تو را با نوای قلبم پذیرفتم با آهنگ گوشنواز عشق

    تو مرا با مهر خواندی و من....

    به مهمانی سفره ی محبتت آمدم

    تو را با جوهر خونم در پنهانی ترین زوایای قلبم حکاکی کرده ام

    من به تو می اندیشم و تو را با هر آنچه که وجود دارد میپذیرم
    من فقط ستاره توام

    روشناییم از توست

    پس همیشه باش

    صدایم کن .......

    صدایت را دوست دارم

    نگاهم کن .......

    نگاهت را دوست دارم

    دلتنگ میشوم .....همیشه .......هر لحظه .....

    در حالی که میدانم کنارم هستی

    از ستاره ات دور نشو .......زیرا بی تابی میکند دلم ......مانند کودکی بهانه گیر .......

    و نمیدانم برای ارام کردنش چه بگویم که ارام بگیرد ...

    همیشه باش ...... و صداکن ستاره ات را .....ستاره ات همیشه کنار توست
    دوستت دارم دوستت دارم و باز هم فریاد کنان می گویم دوستت دارم

    گـويي از سـردي دستانت آواز جـدايي را شـنيده ام ...!!!!

    گـر چه نت بـه نت مو سيقي زندگـيم شـاد بوده امـا دوريت چـنان سنگين است كه حتي سـازم در فـرياد انتظارت با من نواي غـم ســر ميدهد ... !!!
    اری ... باز هم مثل همیشه برای تو می نویسم

    برای تویی که مقصود تمام نوشته های منی

    تویی که الفبای عشق را به من آموختی

    تویی که مرا سرگدان دنیای قشنگ عاشقی کردی

    تویی که قلم روان قلبم را به دستم دادی

    تا برای اولین بار برای تو بنگارد

    تویی که دیگر هیچ گاه نمی توانم از کنارت بی تفاوت بگذرم

    تویی که چیزی به منهدیه کردی،تا غمخوار و همدم تنهایی هایم باشد

    تویی که فقط تو را از او می خواهم و بس

    تو یی که هیچ در وصف مهربانی بی پایانت نمی یابم

    و تنها حرف و کلامی که برایت می یابم این است:

    "دوستت دارم

    گم می شوم بی تو

    در جنگل سکوت و تنهایی

    آنگاه که از صدای هوهوی باد می هراسم



    و در آن تاریکی مبهم

    بی تو

    فانوسم می شکند!

    فقط چند لحظه

    نبودنت را جبران کن




    درمکه که رفتم خيال ميکردم ديگر تمام گناهانم پاک شده است غافل از اينکه تمام گناهانم گناه نبوده و تمام درست هايم به نظرم خطا انگاشته و نوشته شده بود

    درمکه ديدم خدا چند ساليست که از شهر مکه رفته و انسانها به دور خويش ميگردند.

    در مکه ديدم هيچ انساني به فکر فقير دوره گرد نيست دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان خويش را بزدايد غافل از اينکه آن دوره گرد، خود خدا بود.

    درمکه ديدم خدا نيست و چقدر بايد دوباره راه طولاني را طي کنم تا به خانه خويش برگردم.
    درهمان نماز ساده خويش تصور خدا را در کمک به مردم جستجو کنم
    آري شاد کردن دل مردم همانا برتر از رفتن به مکه اي است که خدايي در آن نيست.


    حسين پناهي
    عشق هديه اي نمي دهد مگر از گوهر ذات خويش.
    و هديه اي نمي پذيرد مگر از گوهر ذات خويش.
    عشق نه مالك است و نه مملوك.
    زيرا عشق براي عشق كافي است.
    مکان ارام بخش وجود من دریاست ...........دریایی که تو را همراه خود داشته باشد و با بی قراری هایش از تو برایم میگوید .....

    این دریاست که نوشته هایم را راز دار است ........

    در ساحل منتظر باش ......

    من دریا را کاغذی برای نوشته هایم خوانده ام .... دلم را قلم .....و تو را دیوان نوشته هایم .........

    امواج را بشنو ........دریا اوای نوشته های من از وجود توست ......



    نظرسنجی: صندلی داغ کلوپ آبیدلاناگه میشه به gharybeh رأی بده لطفا"
    سلام آقا مانی حالتون خوبه؟ نوشته هایی ک تو تاپیک ی جمله ب خدا بگو...نوشته بودید خیلیییییییییییییییییییییی عالی بود.اگه میشه آدرسشونو بهم بدید آخه خیلی ازشون خوشم اومده ولی هرکاری میکنم کپی نمیشن.....ببخشید مزاحمتون شدم روز خوش.
    اندیشیدن به تو گرانبهاترین سكوت من است

    طولانی‌ترین و پرهیاهوترین سكوت ....

    تو همیشه در منی مانند قلبِ ســــــــاده‌ام




    گاهـﮯ چقـ َـכر כلـ َـم هوس ِ شیطنـت مـﮯ ڪنـכ . .


    از همـ ــآלּ شیطنـت هـ ــآیــﮯ ڪـہ פـرف تو پـُشت بـَنـכ آטּ بـ ــآشـב


    ڪـہ مـﮯ گویــﮯ:


    مگـه בستـ َـم بهت نـرسـ ــ ــه /!/
    صدای دل .......صدای فصل ها ......صدای دلتنگی های گاه و بی گاه ..........انسان را از همیشه بی تاب تر میکند ........

    ارام ..........نوشتن .......از قلب .............برای تسکین دلتنگیت ...........از یارت ........به مانند گرفتن جانی دوباره است ......


  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا