T
پسندها
10,706

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • مامان رد صلاحيت كرده ديگه تمومه:razz:
    ولش كن يوسف.به درك:confused:
    اون لحظه يكم دلم تنگ شد ولي الان دوباره عادي شدم.بيخيخي
    تو مگه حصاركم ميشناسي؟:surprised:از كجا؟راستشو بگو كي اونجاس؟:D
    نه قهر نيستيم.دوست اينجوري نبود خو.دوس پسرم بود.ميخواس بياد جلو
    مامانم رد صلاحيتش كرد :w05:
    خو اخه اين دوست مجازي نبود.واقعي بود ولي اينجام هس
    اخه ياد يه خاطراتي افتادم كه حتي فك نميكردم يه روز دلم واسشون تنگ شه:cry:
    واسه مام دير شروع شد ترم تقريبا اواخر فروردين ديگه كلاسا كامل برگذار شد 20 ارديبهشتم امتحانا شروع شد.بهتر.هرچي جزوه كمتر باشه به نفعمونه
    اي خدا توام كه انگار تموم بكن نيستي.من 30 واحد بيشتر از تو داشتم بخاطر ناپيوسته بودنم فقط كاراموزيم مونده كه اونم تابستون گرفتم.چيكار داري ميكني تو تموم نميشه:surprised:
    باشه.برو.ببخش به حرف گرفتمت.باي
    اوچیکیم.

    بسلامتی برگرده. درسته که این اواخر بهم ریخته بود ولی وجودش تو باشگاه یه حس عجیبی میداد. حس سردرد.:biggrin:

    کجایی حنا که سربه سرت بزاریم.

    یوسف جون شما آقایی.
    كرم از خودمه.داشتم مث بچه ادم ميرفتما.گفتم يه سر بزنم به يكي ببينم چه خبره ؟رفتم پروفش ياد خاطره هامون افتادم.دلم هواشو كرد
    حالم بده.دلم تنگ شد[IMG]
    قربونت دا.

    این دوست شما نکنه سفرش کلی بوده.

    خواسته بعدا گزارش بده.

    یک ماه شدها.
    این حرفا چیه داداش گلم.

    هرچی نگاه میکنم ی سرو گردن از شما پایین تریم.

    شما دست مارو بگیر ما که قرار گذاشتیم یک روز در میون بریم تو چاه و چاله.
    من همون اوليش كه در اومده بود بازي كردم.تا اخرشم رفتم.حالا سخت يا اسونش رو نميدونم
    ديگه بــــــــــــــاي
    قدیمیاش خیلی سخت بودن من بعضیا رو تا اخر بازی کردم ولی جدیدا با حال ترن......

    نازی تو بازی نکردی؟:d
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا