...dar zemn hagh ba mane na fateme

...na baba peye kar budam vazresh ki hal dare alan







من ظهرا نمیتونم بیام.....میدونی ک خیاط حرفه ای شدم تا ساعت 8 یا8:30 خونه نیستم.....بعدش در خدمتم اگه خواهرام بذارن
خلاصه ما دیگه هستیم.....مزاحمت نمیشم سودی.....برو ب کارات برس......میبینمت بازم



بابا دست بجنبودید.....دخترای دهه 80 هم دارن میان توی دور.....ما فسیل شدیم هیشکی نیگامون نمیکنه
البته من....شماها ک زیبا روی خفته هستید
بیراه هم نمیگه.....داریم ب مرز نزدیک میشیم شایدم رد کردیم

..باید بریزیم سرش اذیتش کنیم ...



