آره والا
من یه چندماهی شمال بودم اینقده پوستم خوب شده بود که نگو خواهر.
من نمیفهمم چرا جنس مونث اینقد دلش میخواد پوستش خوب باشه
من موندم چطوری بعضی دخترا اینهمه مواد آرایشی میزنن صورتشون اونم تازه مارکهای بیخود
من پوستم خیلی حساسه.خودت که دیدی
سودی جون خوشبحالت که تو همچین جایی نفس کشیدی
من عاشق طبیعتم یعنی همه طبیعتو دوست دارن.من خیلی خیلی بیشتر
قدرشهرتونوبدون.وتو این تابستون حسابی لذت ببر
هوای شمال واسه پوستم خیلی خوبه هابه من که میسازه
نه سودی اصلا اصرارنکن دوست ندارم پاتختی
اونا عادت کردن حتما ولی زندگی یکنواخت درجا زدنه ..اره استرس کمتره مثه ما نیستن که اخه..هرکاری و تغییری زحمت داره خواهر..
سودی من میرم گرسنه م شد...میام بازم ..فعلا...
کسی به فکر گلها نیست
کسی به فکرماهیها نیست
کسی نمیخواهد
باور کند که باغچه دارد میمیرد
که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است
که ذهن باغچه دارد آرام آرام
از خاطرات سبز تهی می شود
و حس باغچه انگار
چیزی مجردست که در انزوای باغچه پوسیده ست.
سلام سودی خودم...خوبی عزیزم؟؟؟؟ببخش ی مدته سرم شلوغه....میرم خیاطی....ینی کمردردی گرفتم ک نگو.....از دانشگاه هم سخت ترهمیام بیشتر سر میزنم......مواظب خودت باش.....ب ویدا و سیا هم سلام گرم برسون