گفتم مکن ای مشک چنین خانه خرابم
با اشک کردی اما جوابم
پیوسته بر این خاک اتشناک چکیدی،چکیدی
انگار تمنای مرا هیچ ندیدی، ندیدی
اینجا دگر ابی نیابم
شرمنده روی روبابم
من میشنوم ناله بانوی مدینه
پیچید اینجا بوی مدینه
بشتاب حسین علقمه غوغاست برادر،برادر
گریه زه منو ناله جانسوز زه مادر ،زه مادر
از پیکر من دست جدا شد
تقدیم به خون خدا شد
تشکر بابت ادرس اون سایت گاردن