صدای سکوت
پسندها
4,256

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • عجـــــــــیب است...!!



    یــــک جای کــار اشــــکال دارد !



    نه به پدرم رفته ام، نه به مادرم !



    مــــــــن بر بــــــــاد رفته ام..........

    (بیدل توفیقی)
    لبخند بزن به نسیمی که مدام نوازشت می کند
    و به بلبلانی که با حس وشوقی وصف ناپذیر برایت ترانه ای عاشقانه سر می دهند.
    لبخند بزن به دیروزی که خوش بود و به امروزی که زیباست و به فردایی که رویایی خواهد بود.
    لبخند بزن به آسمانی که برای لطافت زمین زیر پایش، اشک شوق جاری می سازد.
    لبخند بزن به شقایق ها، نیلوفر های آبی و نرگس ها…..
    لبخند بزن به تمام گلهای عالم که از زمینی سخت می رویند و جهان را زیبا می سازند.
    لبخند بزن به خدایی که با نعمتهایش، لبخند را میهمان لبهایت می کند.


    نه تو می مانی و نه اندوه،و نه هیچیک از مردم این آبادی...


    به حباب نگران لب یک رود قسم،و به کوتاهی آن


    لحظه شادی که گذشت


    غصه هم می گذرد؛


    آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...


    لحظه ها عریانند.


    به تن لحظه خود،جامه اندوه مپوشان هرگز.


    سهراب سپهری
    زیبا بود اما خیلی ساده بود برای به تصویر کشیدن کربلا از کلامات جمع و همون سوال ها چیز زیبا تری در می امد
    خدایا
    امروز گوسفندانت گرگ را هم میدرند...گرگ اگر پاره میکرد گلایه ای نیس اقتضای طبیعتش این است..گوسفند هویتش را به که فروخته ک اینگونه زخم میزند؟؟
    به سخن راست نیاید که چه شیرین سخنی وین عجبتر که تو شیرینی و من فرهادم
    دستگاهی نه که در پای تو ریزم چون خاک / حاصل آنست که چون طبل تهی پربادم
    می‌نماید که جفایِ فَلَک از دامنِ من / دستْ کوته نکند تا نَکَند بنیادم
    ظاهر آنست که با سابقه‌ی حُکم اَزَل / جَهد سودی نکند، تن به قضا دردادم
    ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم؟ داوری نیست که از وی بستاند دادم
    دلم از صحبت شیراز به کلی بگرفت / وقت آنست که پُرسی خبر از بغدادم
    هیچ شک نیست که فریاد من آن جا برسد/ عجب ار صاحب دیوان نرسد فریادم
    سعدیا! حب وطن گر چه حدیثیست صحیح / نتوان مُرد به سختی که من این جا زادم

    سعدی
    من از آن روز که دربند توام آزادم / پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم
    همه غم‌های جهان هیچ اثر می‌نکند / در من از بس که به دیدار عزیزت شادم
    خرم آن روز که جان می‌رود اندر طلبت / تا بیایند عزیزان به مبارک‌بادم
    من که در هیچ مقامی نزدم خیمه‌ی اُنس / پیش تو رَخت بیفکندم و دل بنهادم
    دانی از دولت وصلت چه طلب دارم؟ هیچ! / یاد تو مصلحت خویش ببرد از یادم
    به وفای تو کزآن روز که دلبند منی /دل نبستم به وفای کس و در نگشادم
    تا خیال قد و بالای تو در فکر منست گر خلایق همه سَروَند، چو سرو آزادم
    ....
    چشم حتما من علاقه ای خاصی به متن های که بچه ها میگن دارم چون خوندنش باعث قوتم میشه
    چند وقت پیش تو بیمارستان قلب بودم که یه مریضی اورده بودن حالش واقعا خراب بود بیمارستان پذیرش نکرده بود یکی از این مسئول پذیرش به زن طرف یا

    دخترشنمیدونم کیش بود میگه بابا ببرینش یه جا دیگه بذارین ما نفس بکشیم

    مسئل نمیدونست که اون نفسشو از دست داد تا امثال مثه اون نفس بکشن
    اینجا ایران است سرزمین من
    قهرمانانش کفن های خاکی پوشیدند و سوار بر بال فرشتگان حماسه آفریدند
    حماسه ای نه از جنس رستم نه از جنس سهراب نه در افسانه ها ،حماسه ای که بوی خاک و خونش هنوز می آید حماسه ای که اساطیرش غریب و گمنام مانده اند......
    اینجا ایران است سرزمین من
    که ازشمال تا جنوبش از شرق تا غربش پرشده از لاله هایی که باخون عاشقانش روییده اند برادرم! خواهرم !مواظب باش زیر پایتان لاله ای له نشود
    ببخش که دیر ج دادم میشه اون نوشته هاتو برا منم بفرستی تا بخونم شاید هم باعث ارامشم شد
    هههههههههههههههههههههههههه نه باید از وجود به قلمت حس بدی حسی که به قلم بدی خودش خطخطیی میکنه که یهو میبینی یه اثر عالی خلق کردی
    اهان به سبک دکتر شریعتی مینوشتی متن مذهبی دوس دارم چرا قلم باهات قهر کرده
    تشکر از اینکه به یادم بودین بله اخراج شده بودم دلیلشم میتونین تو تخلف های من ببینین راسی خودتون چکار میکنیین حالتون خوبه با امتحانا چکار کردین همه شو ایشالله خوب پاس کردین؟ راسی تو علایقت نوشته بود نویسندگی چی مینویسی؟ چه سبکی مینویسی ؟ میشه نوشته هاتو برام بفرستی منم بهره ببرم از نزدتون؟ راسی از چه کتاب های برای نویسندگی کمک گرفتین یعنی الهم وجودتون برگرفته از چه نوشته هایی هست راسی ببخش اگر دیر ج میدم بخاطر حجم کارهام سرعتم فوق العاده پایینه
    سلام یه مدت صفه عمومیم بسته بود الان که بازش کردم ژم شما بود گفتم یه عرض سلامی کرده باشم
    سلام :gol:ماجرایی جالب از زبان محافظ رهبر انقلاب؛ کریسمس با آقا در خانه یک شهید ارمنی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا