هر روز برایت نامه می‌نویسم
و تو،
همه را "برگشت" می‌زنی.
سپاس‌گزارم
هیچ‌کس تا به‌حالْ این‌همه نامه برایم نفرستاده بود!
و تو،
همه را "برگشت" می‌زنی.
سپاس‌گزارم
هیچ‌کس تا به‌حالْ این‌همه نامه برایم نفرستاده بود!
-
سرم درد میکند برای دردسر!
و تو میدانی آنقدردوستت دارم
که حتی اگر سرم به سنگ بخورد
یا سنگ به سرم !!
از این دوستت دارم دست بر نخواهم داشت
.
.
.
.
گلدان‌ها را آب داده‌ام
ظرف‌ها را شسته‌ام
خانه را رُفت و رو کرده‌ام
دنيا خيلی خوب است،
بيا!
علامتِ خانه‌بودنِ من
همين پنجره‌ی رو به جنوبِ آفتاب است،
تا تو نيايی
پرده را نخواهم کشيد.
کمی مهربانیت
مرا مجذوب خود نموده
نمیدانم چگونه
میشود با مهربانی
بگویم
دوستت دارم
دل من سیر برایت تنگ است...
دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست
تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست
قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست
گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست
کااااااش داشتنت به راحتي دوست داشتنت بود …
می چینمَ ت
حتا اگر قَدَّم نرسد!
تو
میوه ی ممنوعه ی منی!
نگران دلتنگی هایم نباش
اینجا اگر سیل هم بیاید هیچ سکوتی شکسته نمی شود
و هیچ بغضی،در فریاد نمی ترکد
اینجا به ظاهر آرام است و هیچ تلاطمی رودخانه را به هم نمی ریزد
و هیچ صدایی گوش را نمی آزارد
پس
بیا و کنارم بنشین بی آنکه نگران دلتنگی هایم باشی
قلب من ميگه که هستي... اما چشمام ميگه نيستي
خيلي سخته باورم شه،
که تو پيشم ديگه نيستي...
بگو که هنوز چشاتو رو به عشق من نبستي..
چشم من ميگه تو رفتي،
اما قلبم ميگه هستي...
حالا که همش خياله بذار دستاتو بگيرم
بذار تو فرض محالم، با تو باشم تا بميرم...
بذار عاشقت بمونم، بذار عاشقت بمونم..
حالا که همش تو روياس، نذار دلتنگت بمونم..
مرگه بيداري برا من..
اينو خيلي خوب ميدونم!
بذار عاشقت بمونم، بذار عاشقت بمونم..
چقدر خوبه آدم يكي را دوست داشته باشه
نه به خاطر اينكه نيازش رو برطرف كنه نه به خاطر اينكه كس ديگري رو نداره نه به خاطر اينكه تنهاست
و نه از روي اجبار
بلكه به خاطر اينكه اون شخص ارزش دوست داشتن رو داره
چه شب ها من وآسمان تا دم صبح
سرودیم نم نم : تو را دوست دارم
سلام حنا جونم...
خوبی؟؟؟؟
خوبی؟
رخنه می کنی در من
همچون قطره های باران
که از سقف پیر چکه می کند
نیک می دانم
که تا به آوار نکشانی ام
دست از نفوذ بر نخواهی داشت ...!
ميداني
مرد با درد هم قافیه است
زن با تن
و من و تو
هردو قافیه را باخته ایم
هیچ میدانی ؟
جای “عزیزم غصه نخور” های تو را
دیازپام گرفته است . . .
مردانه که دلت بگیرد کدام زن میخواهد ارامت کند........؟
مردانه که بغض کنی چه زنی توانایی ارام کردنت را دارد.......؟
مرد که باشی حق این ها را نداری.......
مرد که باشی حق ات فقط در دل نگهداشتن است......
مرد که باشی از دور نمای کوهی را داری...مغرور غمگین و تنها.......
مرا حبس كن در آغوشت
من ،
برای حصار بازوان تو
مجرم‌ترین زندانی‌ام ... !
حس قشنگی است درآغوش تو بودن
به چشمان پرمهرت خیره شدن
و غرق شدن دردریای طوفانی چشمانت که راز قلب خویش راصد امیکرد
و رسیدن به اعماق قلب زیبایت
و یکسان شدن ضربان قلب هایمان
گوش کن
این آهنگ قلب من است که با آهنگ قلب تو یکی شده است
و هر لحظه در دلم فریاد میزند
تمام هستی ام از آن توست ، بدون تو مرگ را خواهم
عشق مهربانم
با تمام وجودم دوستت دارم
هيچ وقت با كسي كه دوسش داري طولاني قهر نكن
چون بي تو زندگي كردن رو ياد مي گيره !!!
من ياد گرفتم ...
خندیدن؛ خوب است، قهقهه؛ عالی است !!!
گریه آدم را آرام می کند…
اما …… لعنتـــــــــــ به بغـــــــــــــــض … !!!
دلـم مـی خـواسـت
هـمـیـشـه دلـم مـی خـواسـت بـدانَم
چـه حـالـی داری
وقـتـی کـه ایـن هـمـه
"دوسـتـت دارَم " ؟ . . .
متشکرم حنا خانوم...
این کنار دریا غروب قرمزه حرف نداشت
شعرهایم به رنگِ چشمانت ،
سیاهِ عاشق...
آرام آرام جان می دهد واژه به پای نگاهت،
چشم های تو شاعر و ...
من، دزدِ عاشقانه هایت
ایـنجا هـ ـمه چیـز خـوب اسـت ...!
همـ ـه چـیـز پـاک اسـ ـت و خـ ـاکی ...!
فقـط کـمی نـ ـگرانـ ـم ... ؛
نمـیدانم ،
از زیـر سـنگ قـبر هم میـتوانم بـبینمت ...؟
گاهی “دوست داشتن” پنهان بماند قشنگ تر است
دوست داشتن را باید کشف کرد ؛
درک کرد ، و از آن لذت برد
کاش می دونستی چقدردلم بهانه ی تورا میگیره هرروز
کاش می دونستی
چقدردلم هوای با تو بودن کرده
کاش می دونستی چقدردلم ازاین روزهای سرد
بی توبودن گرفته
کاش می دانستی چقدردلم برای ضرب اهنگ قدمهایت
گرمی نفسهایت، مهربانی صدایت تنگ شده
کاش می دانستی چقدردلواپس توام
کاش می دانستی چقدرتنهام ، چقدرخسته ام
وچقدربه حضورسبزت محتاجم
وهمیشه ازخودم می پرسم
این همه که من به توفکرمی کنم
توهم به من فکرمی کنی؟.... -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
