ALIREZA.F.1988
پسندها
18,575

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • باشه الان همون اواتار قبلیمو میزارم!

    باشه شمام یکی بزار ببینم سلیقه ت چه جوریاس :دی

    مطمئن باش نمره هام خوب میشه! :lol:
    راستی میخواستم تاپیکارو تو پروفت کپی کنم که خودت سر زدی!

    مرسی که به همشون سر زدی عزیزم :gol:

    یعنی همون آواتار قبلیمو بزارم؟!
    یهنی چه جولی ساده ترش کنم؟! :دی

    باشه حتما :gol:

    چشــــم حرف گوش کن میشم و میشینم پای درسام :D
    :biggrin:
    شرمنده باید برم....
    اومدم دوباره بهت یواش سر میزنم.....
    فعلا:gol:
    قبلا پروفم رنگش سبز بود ، ولی الان آبی ِ !

    آخه چرا اینطوری میشه :(

    یعنی الان رنگش برات مشخصه؟!

    راستش نمیدونم بتونم بیام یا نه! اگه فرصت بشه سر میزنم بهت داداشی علیرضا :D
    شرمنده، آخه اون موقعها نبودم تازگیا هستم!!!!!
    خب الان که هستم اومدم بهت سر زدم دیگه!!!:D
    اختیار داری علیرضا جان!

    هنوز که شروع نشدن! از 4 خرداد شروع میشن ولی من از الان شروع کردم بخونم تا اونموقع تموم کنم راحت شم!

    میسی میسی!

    راستی من بکگراند و رنگ پروفمو عوض کردم معلوم نیست؟! مصطفی میگفت همون قبلیه،هیچ تغییری نکرده :(
    سلام داداش گلم ! خوبم مرسی! خودت چطوری؟!

    بد نیست میگذره! ولی اگه امتحانا تموم بشن خیلی خوش میگذره :D

    چرا من هستم،شما نیستی!
    سلام
    توچیکارداری پیامای منوروپیج دیگران میخونی فضول؟؟؟؟؟؟
    ...مرا چه می شود ، چه می شود که گیج می رود سرم ؟

    چنان که آب های تیره

    نیمه شب

    جزیرة بلور ماه را بغل کنند

    بغل کنند و سوی یکدگر رها کنند و باز هم بغل کنند ،

    گرفته بودَ مَت که پس نیفتی، از پسِ گرفتنم

    تو داد می زدی : سرم چه گیج می رود!

    کجاست حلقه های مهر، دور گردنم ، تنم؟

    چه اشتیاق عاشقانه ای تو داشتی

    کنار چشم های ارغوان گرفته ای

    چو انعکاس ترس سیب سرخ در نگاه دزد باغبان گرفته ای

    سماع واژه های ما ، اگر تمام شد ، نترس

    بیا بخواب در کنار من ، شبیه خواب فرش

    و یا بلند شو ، بچرخ

    بچرخ تا سرود ما رسد به بام عرش !

    به برگریز برزخ خزان روزگار من ،

    چنان بهشت من ، بهار من !

    یگانه مظهر محبّت دیار من !

    یگانه یار من !
    این دوستم برام گذاشته منم میزارم برای شما


    ...مرا چه می شود ، چه می شود که گیج می رود سرم ؟

    چنان که آب های تیره

    نیمه شب

    جزیرة بلور ماه را بغل کنند

    بغل کنند و سوی یکدگر رها کنند و باز هم بغل کنند ،

    گرفته بودَ مَت که پس نیفتی، از پسِ گرفتنم

    تو داد می زدی : سرم چه گیج می رود!

    کجاست حلقه های مهر، دور گردنم ، تنم؟

    چه اشتیاق عاشقانه ای تو داشتی

    کنار چشم های ارغوان گرفته ای

    چو انعکاس ترس سیب سرخ در نگاه دزد باغبان گرفته ای

    سماع واژه های ما ، اگر تمام شد ، نترس

    بیا بخواب در کنار من ، شبیه خواب فرش

    و یا بلند شو ، بچرخ

    بچرخ تا سرود ما رسد به بام عرش !

    به برگریز برزخ خزان روزگار من ،

    چنان بهشت من ، بهار من !

    یگانه مظهر محبّت دیار من !

    یگانه یار من !
    افا علیرضا خان
    نبینم عمه من اذیت کنیدا :cool:



    عمه جونم اذهتت کلد فقط به گلسا بنو خبالت نفاسه.دی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا