*وروجک
پسندها
1,316

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره



  • مرد بغض نمی کند…
    مرد گریه نمی کند…
    مرد نمی شکند…
    فقط سیگاری روشن میکند و آرام و بی صدا لابلای دود و شعر میمیرد…

    ما تورو همونجوری که بودی خواستیم
    با بد و خوبتم که همیشه ساختیم
    این تو بودی که به هر بهونه ای نخواستی
    عاقبتم رفتی و مارو تنها گذاشتی
    بخاطر تو بود کشیدیم این همه سختی
    تو با شرایط ما نساختی و رفتی
    الانم گله ای نیست برو خوش باشی
    از اولم همینو خواستم که تو خوش باشی

    نخی سیگار مانده برایم
    برای همه ی دلتنگی هایم
    من و شب و تنهایی و سیگار
    کوله بار غم و تکیه بر دیوار…
    پُک اول به حرمت دلم
    پٌک بعدی به حرمت دلت
    به حرمت دلم که بی هوا شکست
    به حرمت دلت که باورم نکرد و رفت

    Yarın boyün ğücağladım
    Yar ağladı mən ağladım
    Yığışdı ğonşular bütün
    Tar ağladı mən ağladım
    Başında ğar ğalan dağa
    danışdım ayrılıq sözün
    Bir ah çəkib başında kı
    ğar ağladı mən ağladım
    Tarımda nar ağacları
    məni ğörüb danışdılar

    بزن مطرب که امشب دلبرم مستانه می رقصد
    بـت افسـونگـرم لب بــر لب پیمـانه مـی رقصـد
    بـده ساقی شراب آتشین مست و خـرابم کن
    کـه امشب دلـبرم در مجلس بیگـانه مـی رقصد

    در آینه مردی دارد بغض می کند
    بیایید بغلش کنید
    پشتش را بمالید
    به او بگویید همه چیز درست می شود
    دلش می خواهد کمی دروغ بشنود
    آینه را پایین تر نصب کنید
    گمانم دیگر به زانو در آمده

    خانه ای خواهم ساخت
    که در و پنجره اش قفل شود
    تا کسی بی اذن من داخل خانه نشود
    میهمانم قدمش بروی چشمم، لیکن
    آنکه از خانه بخواهد دل بدزدد هرگز
    من دگر پیر شدم
    خسته…
    زمین گیر شدم
    پای رفتن به سراغ دل خود را هیچ ندارم، هرگز
    با دلم بازی بس است
    این چراغ آخر است


    شاید اون کسی که داره میره من باشم
    ولی این تو هستی که منو تتها گذاشتی
    وای از نیمه شبی که بیدار شوم و…
    تو را بخواهم… و…
    پاکت سیگارم خالی باشد…


    مرگ همه هستی را به یک چشم نگریسته و سرنوشت آنها را یکسان می‌کند. نه توانگر می‌شناسد نه گدا نه پستی نه بلندی و در مغاک تیره آدمیزاد گیاه و جانور را در پهلوی یکدیگر می‌خواباند. تنها در گورستاناست که خونخواران و دژخیمان از بیداد‌ گری خود دست می‌کشند, بی‌گناهان شکنجه نمی‌شوند. نه ستمگر است نه ستمدیده بزرگ و کوچک در خواب شیرینی غنوده‌اند. چه خواب آرام و گوارای که روی بامداد را نمی‌بینند داد و فریاد و آشوب و غوغای زندگانی را نمی‌شنوند.


    راموشم نکن…
    شاید سالها بعد، در گذرخیابانها از کنار هم
    بگویی آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود…

    تو رفتی و بعد تو هرکاری که کردم نشد
    برای فراموشیت هر راهی که رفتم نشد
    به هر سو که می شد و به هر کو رفتم
    به هرکه می شد و به هرکه دل بستم
    گفتم می روم با دیگری یار می شوم، نشد
    هیچ آغوشی برایم آغوش گرم تو نشد
    عهد بستم فراموشت کنم چشمانت از یادم نرفت
    اسم زیبای تو هرگز از خاطرم بیرون نرفت
    با شرابی مست کردم که از یادم بری، نشد
    بخدا در عالم مستی هم یادت فراموشم نشد

    Bir gun bu mahsun sevdadan geriye
    Kalirsa sadece o huzun kalir
    Sende anladinki yapayanliziz
    Bulusmamiz yasak gorusmemiz uzak
    Devrilmis kadehler gibi donuyor basimiz
    …Neylersin
    Ah guzelim incinmis bir sesi vardir yagmurun yanaklarina
    Vurdugun da hissedersin
    Ve bir veda sozcugu saclarina
    Titreyen bir opucukle dokundugunda
    Bu ani dondurmaya yetmez nefesin
    Bir film sahnesi gibi akar gider ayrilik
    …Neylersin
    Biz zaten hicbir romanda kendi hayatimiza raslamadik

    آهای کافه چی
    از ما که گذشت
    اما هر که تنها آمد اینجا
    مپرس چه میل داری
    تلخ ترین قهوه ی دنیا را برایش بریز
    آدمهای تنها
    مِزاج شان به تلخی ها عادت دارد….

    دیشب با خدا دعوایم شد
    با هم قهر کردیم
    فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد
    رفتم گوشه ای نشستم
    چند قطره اشک ریختم
    و خوابم برد…
    صبح که بیدار شدم
    مادرم گفت:
    نمیدانی از دیشب تا صبح
    چه بارانی می آمد

    وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
    عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست
    ناگهان دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد
    کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست
    در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید
    هی صدا در کوه،هی “من عاشقت هستم” شکست
    بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند
    دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست
    عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد
    قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست
    وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
    پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست
    مرض تو کوشی ..

    خوبی؟
    چه حبر؟
    بابا خو نیستی تو لیستم
    چیکارت کنم


    آنکه می رود فقط می رود ..

    ولی آنکه می ماند درد می کشد ،
    غصه می خورد ،
    بغض می کند ،
    اشک می ریزد و تمام این ها روحش را به آتش می کشد و
    در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر می شود ....
    آری ، این است خاصیت عشق یک طرفه .....
    سلام چطوری وروجک؟
    چه خبرا؟
    امسال برام دعا نکردی!
    برا سال بعد دعا میکنی؟
    تو هم مثه....!!!!
    سلوووم
    خووووببب.....
    دستتو بده بچرخیییییییییییییم
    یوووهووو
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا