*وروجک
پسندها
1,316

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام کوچولو خوبی انگشت دستم داغن شده بود نمیتونسم بیام ببخشید دیییییییه
    گـونه هایت خیس است ..
    باز با این رفیق نــــــابابت .. " بـــــــاران " قــــــدم زدی ؟!
    هـزار بار گـــــُفتم باران رفیق ِ خوبــــی نیست برای تنهـآیی هـا ..
    همدَم ِ خوبـــی نیست برای درد هـا ..
    فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس و خیس تـــــــر میکُند ..
    همین ..
    ازش خبر داری؟اطلاعی چیزی داری؟باهاش در ارتباط بودی؟
    دانشجویان گرامی به لحظات ملکوتی “غلط کردم از ترم بعد میخونم” نزدیک میشویم !:D
    خو دیگه همه دخترا اینطور فک میکنن...خوش ب حالتون :d
    ها تو کارش نداری میخوای بیشنی بیان خواستگاریت ما باید بریم سر کار :d
    منم مثه تو 4 ام
    خدا بزرگه غصه نخور زودی میاد پیشمون
    مرسی خوفم چ خبر؟ امتحانا کی شروع میشه؟
    غصه نخور زودی برمیگرده
    سلام خوبی؟خوشی؟
    مرسی چ قشنگ و غمناک :(
    ایشالا مهدیه خوب بشه زودی :cry:

    این همه خاطره یادگاری
    این همه ناله و بی قراری
    حق من این نبود که بخوای تو
    اینجوری رو دلم پا بذاری
    من به خاطر به تو رسیدن
    این همه ناله و زجرکشیدم
    این همه بی وفا گریه کردم
    رفتنت آخرش شد نصیبم


    انگار دستام سرد سردن
    انگار چشمام شب تارن
    آسمون سیاه ابر پاره پاره
    شرشر بارون داره میباره
    حالا رفتی و من تنهاترین عاشقم رو زمین
    تنها خاطراتم تو بودی فقط همین…
    گفتی برو تنها بمون
    با غصه ها همراه بمون
    دیگه نمیتونم خسته خسته ام
    طلسم غم رو زدم شکستم
    آره چشمام ابر بارون
    رو گونه هام شده روون
    رفتی و رفتی تنها میمونم
    تا آخر عمر واست میخونم
    حالا رفتی و من تنهاترین عاشقم رو زمین
    تنها خاطراتم تو بودی فقط همین…


    ابر
    دود سیگارِ مردی ست
    که حرف هایش را می خورد
    و بعد فوت می کند…
    غم که زیاد باشد
    باران می بارد.

    خداحافظ اولین پیوند
    اولین سوگند
    آخرین لبخند
    خداحافظ لحظه های ما ناتموم موندن وعده های ما…
    خداحافظ آغوش بی وقفه
    دوستت دارم آخرین حرفه
    آخریــــــــــــــــــــــــــــن حرفه
    خداحافظ…

    منو ببخش عزیزم که از تو می گریزم
    می سوزم و خاموشم تو خودم اشک می ریزم
    از لحظه تولد سفر تقدیر من بود
    تنم اسیر جاده دلم اسیر تن بود
    یه قصه ی تازه نیست خونه به دوشی من
    هراس دل سپردن عذاب دل بریدن
    اگه یه دست عاشق یه شب پناه من شد
    فردا عذاب جاده شکنجه گاه من شد
    لحظه ی رفتنه دستاتو می بوسم
    باید برم حتی اگه اونجا بپوسم


    این روزها فقط به درختی فکر میکنم که بعد از مرگم از خاکم میروید!
    مغرور… تنها و … با وفا…
    به نام هایی که بر تنه اش داغ گذاشته اند…
    قلب هایی که شکسته شده اند….
    دیوانه هایی که در آغوش گرفته است…
    انتظاری که تا تبر همراهیش میکند…
    و به سیگار روی لبانش…
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا