آره دیگه...نذاشتم تکون بخورن ینی حراست خود دانشگاه چشاشون اینجوری شده بودمن خودمم تعجب کرده بودم اینجوریبعد بچه های شر دانشگاه اینجوریاصلن یه وضعی بود نگو....نمیدونم چرا کسی شلوغ نمیکرد فقط خودم شلوغ میکردم
ممنون حتما....دعوت کنید میایم حتما....آره خوب ما هم این چن روز چن تا جشن وسمینار داشتیم تو دانشگاه ما هم اونجا مشغول بودیم من هم وظیفه ی خطیر نظم به گردنم بود که همچین نمیزاشتم کسی جیک بکشه فک کن..
ممنون منم خوبم..من دقیقا اهل خوی هستم تو دانشگاه خوی بودی یا ارومیه؟؟؟منم سرم حسابی شلوغ بود نمیتونستم بیام الان وقت شده....هی نفسی میاد ومیره...شما چی ؟؟خوبین؟؟؟؟خوش می گذره؟؟
زمستون بود کلاغ غذا پیدا نکرده بود بچه هاشو سیر کنه تیکه تیکه از گوشته تنش رو میکند تو دهنه بچه هاش میذاشت زمستون تموم شد کلاغ مرد وبچه ها گفتن خوب شد مرد خلاص شدیم ازاین غذای تکراری
اینه قصه روزگار ما .....