E
.eliii.
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
حرص بخوووووووووور
تازه از سر جلسه آزمون بودم
از گلستان تا امانیـه رو با یکی از دوستام قدم زدیــم
هوا منچستریــــــــــه
باحالم هست:دییییییییی
من برم دیگه خیلی وقته پا نتم..شب بخیررررررر.
خب مگه من چی گفتم ؟
نه نه لازم نیست همون بچه مهمون کافیه...این یکی دیگه نه.
سلام 
یادش بخیر:دی
اینم باحاله:
ایشالا واسه اول مرداد هم درست باشه.
اوکیییی
آره این شکلیه:دی
خب حدفش کن.
آره...نه دیگه حوصله مریضی دوباره رو ندارم.
یه لحظه برم ببینم دارن چکار میکنن؟
نه نیست.
خوشبحالتون.
فکر کنم بدمش به اون بهتر باشه چون انگار اون بیشتر خوشش میاد ازش!!
بدبختی اینجاست که مهمونامون همه مریضن...منم تازه مریضیم خوب شده.
بچه شون هم رفت دست کرد تو یخچال.
نه..
میدونی
آخه
هستم.
نه باو قراره امشب رو بمونن.
بچه شون عاشق زنجیر گردن منه هی از پشت سرم میاد میکشش.
این دفعه نذاشتمش دیگه...دفعه قبلی گردنم زخم شده بود.
نمیدونم واقعا چه چیز جالبی داره واسه اون؟:دی
یه کمکی ازت میخواستم
آها...مشکل داره چند روزه.
به اون مربوط نمیشه.
اونور هستم..پی ام نمیرسه لامسب.
هه
همونجام ولی گیر داره...با تاخیر میرسه بهم.
سلام...
اا هنوز روشنه؟
باشه.
هممممم...خب زرشکی بذار.
یا یه رنگ دیگه.
مرسییییی.
راستی این قسمت هیدر کامنت ها رو هم یه رنگی بذار.
مثلا قرمزی چیزی...اینا.
نه تنظیماتو برداشتم که دیدمش.
تا قبل 22 باید همه امتحانای کشور تموم بشه.
والا اگه ما بودیم تیکه بزرگه مون گوشمون بود.
متاسفانه نمیشه اخه مامی باباش عین شیر پشتشن. -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...