گلسا2
پسندها
2,679

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آبجیم کلی کار داره. اون وقت داداش فسقلیش حوصلش سر رفته:biggrin:
    سلاااااااااااااااااام عزیز دل خاله جون
    خوفی گلم ؟؟؟؟؟؟؟؟
    دلم برات تنگ شده بود عسیسم
    باشه همه گلیم. ولی تو یه ذره بیشتر.
    آجی جون چی کار کنیم حوصلم سر رفته. لطیفه نداره تعریف کنی؟
    نخیر خودت گلی. رو حرف منم حرف نزن. از اول جدی گفتم که کل کل ادامه نداشته باشه:biggrin:
    با آنکه زاده ابری سیاه و دلتنگ هستی
    اما چه با طراوت و روح انگیزی!
    با دیدنت فهمیدم می‌توان از
    دل سیاهی سفیدی نیز طلوع کند
    همانطور که از شب روز زاده می‌شود
    پس ایمان دارم از دل این دلتنگی‌های امروزم
    نظاره‌گر فردایی روشن خواهم بود
    ویرایش کردم. عجب داستانیه ها. نه به اولش که سوال نداشتم نه به الان که کلی سوال برام پیش اومد:biggrin:
    بابام چند روز پیش ییه سری حساب کتابای مدرسرو آورده بود. به من گفت انجام بده. آخر سر سرم درد گرفت. گفتم من نمیتونم. همش یا زیاد میومد یا کم.
    آره . این همه رفتیم داد زدیم و تلاش کردیم آخرشم نشد
    تولد انسان روشن شدن کبریتی است
    و مرگش خاموشی آن!
    بنگر در این فاصله چه کردی؟
    گرما بخشیدی...!؟
    یا سوزاندی...؟!!
    منم خوبم عزیزم. دوستم کار داشت دیگه نرفتیم. قرار شد یه روز دیگه بریم. مامان صبح یه ذره کار داشت برای همین دیر اومدم. علی هم رفته مدرسه.
    سلاااااااااااااااااام عزیزم. خب فکر کردم دیگه نمیای. خوبی؟ خوشی؟ سلامتی؟
    وقتی تنهاییم، دنبال دوست می گردیم
    پیدایش که کردیم، دنبال عیب هایش می گردیم
    وقتی که از دست دادیمش، دنبال خاطراتش می گردیم
    و همچنان تنها می مانیم
    هیچ چیز آسان تر از قلب نمی شکند
    اين كوچولو چه نازه
    خيلي حالتشو دوس دارم
    مرسي عزيزم

    سلام ما را هم به احوالاتتون برسونين؟؟؟؟
    دایی جونم،امری نداری؟من برم؟
    خاله ها اومدن بهشون بگو عصری میام پیششون،قربون تو خوشمل دایی خودم.
    بای بای
    دایی این اسباب بازیهاشو آورده با تو بازی کنه،یه خورده لهجه داره،اما بچه خوبیه!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا