asma90
پسندها
149

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • قبل از ازدواج

    پسر: بالاخره موقعش شد. خیلی انتظار کشیدم.

    دختر: می خوای از پیشت برم؟

    پسر: حتی فکرشم نکن!

    دختر: دوسم داری؟

    پسر: البته! هر روز بیشتر از دیروز!

    دختر: تا حالا بهم خیانت کردی؟


    پسر: نه! برای چی میپرسی؟

    دختر: منو می بوسی؟

    پسر: معلومه! هر موقع که بتونم.

    دختر: منو میزنی؟

    پسر: دیوونه شدی؟ من همچین آدمی ام؟!

    دختر: میتونم بهت اعتماد کنم؟!

    پسر: بله

    دختر: عزیزم!



    پس از ازدواج

    کاری نداره! از پایین به بالا بخون :biggrin:
    منم خسته منم تنها
    منم ان لحظه غمها
    منم سایه ی بدبختی
    منم تکرار بودن ها
    منم با یک دنیا عشق
    ولی بی هیچ خواستنها
    منم هم معنی شبها
    منم ان یاره تک رو تنها...
    راستی من هواسم به ژم هاتون نبود داشتم متن شعرو براتون تایژ میکردم

    منم عشقتونم؟

    اشتب نزدین؟

    من هنوز نمیشناسمت

    اسمتو هم نمیدونم

    بابا برفی

    تو قاب عکس بابا برف سنگینی می باره

    هیشکی انگار نمیبینه،هیچ کس خبر نداره

    همه رفتن تو حیاط و باباجون تنها رو طاقچه

    اروم اروم صورتش رو برف سنگین میپوشونه

    دوس داره اونجا نباشه ولی افسوس نمی تونه

    بابا دیگه خیلی پیره، وقتی یه مرد جوون بود

    زیر پاش زمین سنگی بالا سرش یه اسموون بود

    دیگه برف پر شده انگار هیچی از بابا نمونده

    رعد و برقای تو تو ابر عکسا برقی شو سوزونده

    بابا گیر کرده تو قابش چون دست و پا نداره

    سنگ گور رو سینه اش اونو راحت نمیذاره

    عکس خندون رو طاقچه یادگار اخرش بوود

    اما حیف .... برف دیوونه مگه این چیزا سرش بوود

    خدافظ بابا برفی، بابای بی یادگاری

    میدونم که هر جا باشی منو تنها نمیذاری

    بچه زول زده بود به قابی که رو طاقچه اطاقه

    مث اینکه در کمین وقوع یه اتفاقه

    بچه دنیاش پر زخمه مث دنیایی بزرگا

    خوابیدو تو خواب نازش با بابا رفت روی ابرا
    راسی برای پدر بزرگتون فوت شده تون شعری گفتم دیشب نوشتم براتون بذارم؟
    اییییییییییییییییییییییییییی جونننننننننننننننننننننننننننننننننننن


    حالتون خوبه بادمجون




































    چکارا میکنی خیار شور
    اوووووووووووووووووووو خوشگله خانوم چطوری

    راسی اون دماغ تپل مپلت چطوره



    سکوت را دوست دارم بخاطرابهت بی پایانش.

    فریاد را میپرستم بخاطر انتقام گمگشته در عصیانش..

    فردا را دوست دارم بخاطر غلبه اش بر فلک کجمدار...

    پائیز را می پرستم بخاطر عدم احتیاج عدم اعتنایش به بهار....

    آفتاب را دوست دارم بخاطروسعت روحش.....

    که شب ناپدید می شود تا ماه فراموش کند

    حقیقت تلخی را که از او نور میگیرد

    زندگی ایده ال من است

    ومن آن را تقدیس میکنم

    به خاطر اینکه روزی هزار بار نابودش می کنند

    اما هرگز نمی میرد

    عجب ای دل عاشق تو ام حوصله داری

    تو این سینه نشستی هزارتا گله داری

    یه روز عاشق نوری یه روزی سوتو کوری

    یه روز مثل حبابی یه روز سنگ صبوری

    پر از شک و هراسی همیشه بی حواسی

    پر از حرفیو خاموش یه قصه و فراموش

    پر از راز نگفته یه کوله بار بر دوش

    یه بی طاقت خسته به انتظار نشسته

    یه روز رفیق راهی سفر پای پیاده

    به اندازه ی عشقی پر از حرفای ساده

    واسه روزای رفته سفر قصه ی خوبه

    چراغ روشن راه قشنگی غروبه

    خدا جون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری؟

    بگی آروم توی گوشم دیگه وقتشه بمیری

    خدا جون میگن تو خوبی ، مثل مادرا می مونی

    اگه راست میگن ببینم عشق من کجاست میدونی؟

    خدا جون میشه یه کاری بکنی به خاطر من؟

    من می خوام که زود بمیرم آخه سخته زنده موندن

    من که تقصیری نداشتم پس چرا گذاشته رفته؟

    خدا جون تو تنها هستی میدونی تنهایی سخته

    زنده بودن یا مردن من واسه اون فرقی نداره

    اون می خواد که من نباشم، باشه ،اشکالی نداره

    خدا جون می خوام بمیرم تا بشم همیشه راحت

    ولی عمر اون زیاد شه حتی واسه یه ساعت

    خدا جون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری؟

    بگی آروم توی گوشم دیگه وقتشه بمیری

    به تو که موندگاری................

    چشمانت را برای زندگی می خواهم اسمت را برای دلخوشی می خوانم

    دلت را برای عاشقی می خواهم صدایت را برای شادابی می شنوم

    دستت را برای نوازش و پایت را برای همراهی می خواهم عطرت را برای

    مستی می بویم خیالت را برای پرواز می خواهم و خودت را نیز برای

    پرستش

    عاشقی را شرط اول ناله وفریاد نیست تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد

    نیست عاشقی مقدورهر عیاش نیست غم کشیدن صنعت نقاش نیست

    انقدر برایت در زمین ستاره کاشته ام که ابرها هم رو سفید شده اند !زیبا

    چشمهای بارانیم پر از دلواپسی است دلم تنگ است حواسم پرت تو باز هم

    میگویی حوصله کن انقدر برایم نوشته ای حوصله کن نازک من که دیگر

    باورم شده دوستم داری

    به صدای من كمی گوش بده


    دل به این خسته ی خاموش بده


    ببین از چی می خونم برای تو


    ای همه هستی من فدای تو


    اگه چشمات پرسید بگو : ندیدمش


    اگه گوشات پرسید بگو : نشنیدمش


    اگه دستات لرزید بگو : از سرماست


    اگه پاهات لرزید بگو : از خستگیست


    ولی اگه دلت لرزید : به خودت دروغ نگو
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا